در نظر بازی ما بی خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که درین دایره سر گردانند
جلوه گاه رخ او دیده ی من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه می گردانند
عهد ما با لب شیرین دهنان بست، خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
مُفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه ی پشمین به گرونستانند
وصل خورشید به شب پره ی اَعمی نرسد
که دران آینه صاحب نظران حیرانند
لاف عشق و گله از یار، زهی لاف دروغ
عشقبازان چنین مستحق هجرانند
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار
ورنه مستوری و مستی همه کس نتوانند
گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد
عقل و جان، گوهر هستی به نثار افشانند
زاهد اَر رندی حافظ نکند فهم چه شد
دیو بگریزد ازان قوم که قرآن خوانند
گر شوند آگه از اندیشه ی ما مغبچگان
بعد از این خرقه ی صوفی به گرو نستانند
توی یک جمع بی حوصله نشسته بودم طبق عادت همیشگی مجله را ورق زدم تا به جدول رسیدم همین که توی دلم خواندم سه عمودی ، یکی گفت : بلند بگو ، گفتم ، یک کلمه سه حرفیه از همه چیز برتر است ... حاجی گفت : پول ، تازه عروس مجلس گفت :عشق ، شوهرش گفت : یار ، کودک دبستانی گفت : علم ، حاجی پشت سرهم گفت : پول اگه نمیشه طلا ، سکه ، گفتم حاجی اینها نمیشه گفت : پس بنویس مال گفتم بازم نمیشه ، گفت : جاه خسته شدم با تلخی گفتم ، نه نمیشه ، دیدم همه ساکت شدند مادر بزرگ گفت : مادر جان عمر است سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت : کار ، دیگری خندید گفت : وام یکی از آن وسط بلند گفت : وقت ، یکی گفت : آدم ، خنده تلخی کردم و گفتم نه اما فهمیدم تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست نمی آید باید جدول کامل زندگیشان را داشته باشی بدون آن همه چیز بی معناست هرکسی جدول زندگی خود را دارد . هنوز هم به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر می کنم شاید کودک پا برهنه بگوید : کفش ، کشاورز بگوید : برف ، لال بگوید : حرف ، ناشنوا بگوید : صدا ، نابینا بگوید : نور ومن هنوز در فکرم که چرا کسی نگفت : خدا
من نفهمیدم این مال مردم خور که میگن چیه؟
.
.
.
.
.
میشه یه نفر بیاد مال منو بخوره ببینم چجوریه؟؟؟
===========================
به مامانم گفتم:دیشب خواب دیدم
چندتا گرگ دارن تیکه تیکت میکنن!!!
مامانم گفت :خدامرگم بده عمه هات دارن میان اینجا
===========================
یه بار تو اول دبیرستان بغل دستیم بهم گفت:
مسخره...
منم گفتم:اسم بابات اصغره...
آقا این دیگه تا آخر سال گیر داده بود که تو اسم بابای منو از کجا میدونی
===========================
سلام نرگس میمون شطوری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با همه لحن خوش آوایی ام
در به در کوچه تنهایی ام
ای دو سه تا کوچه زما دورتر
نغمه تو از همه پرشورتر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ما می شدی
مایه آسایه ما می شدی
هر که به دیدار تو نائل شود
یک شبه حلال مسائل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه مارا عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه جان من است
نامه تو خط امان من است
ای نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز زچشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده دیدار ما
سر بر شانه خدا بگذار
تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند
که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت
به رقص در آیی
قصه عشق،انسان بودن ماست
اگر کسی احساست را نفهمید مهم نیست
سرت را بالا بگیر و لبخند بزن
فهمیدن احساس کار هر آدمی نیست !!
1-موفقیت را مهم تر از سرگرمی بدانید .
2-هر روز چیزی بیاموزید .
3-از زندگی یکنواخت(روزمرگی)بپرهیزید .
4-به میزان درآمد خاص خود توجه داشته باشید .
5-خدمات خود را به دیگران معرفی کنید .
6-نگران امور جزیی نباشید .
7-چارچوب تصمیم های خوذ را به سرعت روشن کنید .
8-مهارت ها و دانش خود را افزایش دهید .
9-شایسته همکاری و وفاداری باشید .
10- به شخصیت خود بیش از هر چیز اهمیت بدهید .
درختی پیر
شکسته خشک تنها گم
نشسته در سکوت وهمناک دشت
نگاهش دور
فسرده در غروب مرده دلگیر
و
هنگامی که برمی گشت
کلاغی خسته سوی آشیان خویش
غم آور بر سر آن شاخه های خشک
فروغ واپسین خنده خورشید
شد خاموش..
بخاطر خنده
بخاطر اتفاق های خوب غیره منتظره ،
بخاطر شگفتی،
بخاطر شادی ،
بخاطر دوست داشتن های بی حساب ،
بخاطر عشق ،
بخاطر مهربانی
شادی ات را به اطرافت بپراکن و
با حد و حصر هایی که گذشته به تو تحمیل کرده، مبارزه کن ........
چه قدر خوبه که بعضی آدمهای خوب ، بدون این که خودت بفهمی ، توی زندگیت ظاهر میشن در وجودت تاثیرات مثبت میذارن و زندگیت رو تغییر میدن .
اون وقته که می فهمی خدا خیلی وقته جواب دعاهاتو با فرستادن بنده هاش داده ..!!
تو به انتظار رسیدن من
من به انتظار رسیدن تو
ولی ما، هیچوقت بههم نمیرسیم .
همیشه دستی هست که پیش از رسیدنمان
ما را نرسیده و کال بچیند
________________
اپت عالیه رفیق.
من نمی دانم که چرا می گویند : اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید واژه ها را باید شست .
افرین خسته نباشی مرسی .. این روزا هر کی هر کاری دلش میخواد میکنه هر بلایی سرت میاره اخرش میگه ببخشید جالبه خیلی رفیق .. درسته من عصبی میشم چرت وپرت میگم درس ولی ببین بی معرفت کیه .. بسنج منم اصلا حال دعوا ندارم .. گفتم که بی خیال تو کش میدی
خدا در دستی ست که به یاری می گیری ، در قلبی ست که شاد می کنی ، در لبخندی ست که به لب می نشانی ، خدا در عطر خوش نانی ست که به دیگران می دهی ، در جشن و سروری ست که برای دیگران بپا می کنی ، آنجاست که عهد می بندی و عمل می کنی ، خدا ،در تو ،با تو ، و برای توست....
شانه هایت را نمی خواهم، سرم را پس بده
آسمان ارزانی ات، بال و پرم را پس بده
نامه هایی را که دادم پاسخش سهم خودت
باز کن قفل قفس را ، کفترم را پس بده
بچه بودم اولین باری که دزدی کرده ام
لطف کن چادر نماز خواهرم را پس بده
پای بودن با تو قلبی را شکستم،که نپرس
اشکهای بی امان مادرم را پس بده
جنگلی سرسبز بودم خوب سوزاندی مرا
قانعم یک مشت از خاکسترم را پس بده
تازگی ها چشم زیبایی دلم را برده است
کار دارم،زود باش، انگشترم را پس بده
سلام اپم منتظر حضورت هستم.
چند وقتیست هر چه می گردم
هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم
نگاهم اما گاهی حرف میزند
گاهی فریاد می کشد
و من همیشه به دنبال کسی میگردم
که بفهمد این نگاه خسته چه می خواهد بگوید
در نظر بازی ما بی خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که درین دایره سر گردانند
جلوه گاه رخ او دیده ی من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه می گردانند
عهد ما با لب شیرین دهنان بست، خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
مُفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه ی پشمین به گرونستانند
وصل خورشید به شب پره ی اَعمی نرسد
که دران آینه صاحب نظران حیرانند
لاف عشق و گله از یار، زهی لاف دروغ
عشقبازان چنین مستحق هجرانند
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار
ورنه مستوری و مستی همه کس نتوانند
گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد
عقل و جان، گوهر هستی به نثار افشانند
زاهد اَر رندی حافظ نکند فهم چه شد
دیو بگریزد ازان قوم که قرآن خوانند
گر شوند آگه از اندیشه ی ما مغبچگان
بعد از این خرقه ی صوفی به گرو نستانند
"حافظ"
سلوم[لبخند]
آپم آپم♥_____♥
حتماسربزنوبانظرای قشنگت خوشحالم کن[بوسه]
سر داده در سکوتی
آوای بی نوایی
پیچد در آسمان ها
ناله ها ی جدایی
گوید به من دل من
تا کی در انتظاری
دیگر نمی آید باز
فریاد ز بی وفایی
نمانده غم گساری
نمانده آشنایی
ماندم در این تنهایی
ماندم در انتظارت
شهلا چه بی وفایی
شهلای من کجایی
شهلا چه بی وفایی
شهلای من کجایی
شهلا چه بی وفایی....
من همان
خسته ی بی حوصله ی غم زده ام ؛
آدم بد قلقی که
رگ خوابم "شعر" است!
توی یک جمع بی حوصله نشسته بودم طبق عادت همیشگی مجله را ورق زدم تا به جدول رسیدم همین که توی دلم خواندم سه عمودی ، یکی گفت : بلند بگو ، گفتم ، یک کلمه سه حرفیه از همه چیز برتر است ... حاجی گفت : پول ، تازه عروس مجلس گفت :عشق ، شوهرش گفت : یار ، کودک دبستانی گفت : علم ، حاجی پشت سرهم گفت : پول اگه نمیشه طلا ، سکه ، گفتم حاجی اینها نمیشه گفت : پس بنویس مال گفتم بازم نمیشه ، گفت : جاه خسته شدم با تلخی گفتم ، نه نمیشه ، دیدم همه ساکت شدند مادر بزرگ گفت : مادر جان عمر است سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت : کار ، دیگری خندید گفت : وام یکی از آن وسط بلند گفت : وقت ، یکی گفت : آدم ، خنده تلخی کردم و گفتم نه اما فهمیدم تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست نمی آید باید جدول کامل زندگیشان را داشته باشی بدون آن همه چیز بی معناست هرکسی جدول زندگی خود را دارد . هنوز هم به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر می کنم شاید کودک پا برهنه بگوید : کفش ، کشاورز بگوید : برف ، لال بگوید : حرف ، ناشنوا بگوید : صدا ، نابینا بگوید : نور ومن هنوز در فکرم که چرا کسی نگفت : خدا
"صادق هدایت"
چه فراخ است غمت!
اما دریغ
که چه تنگ است دلم!
گل آفتابگردانیم ما
تو به زیبایی
من به سرگردانی . . .
باید به فکر تنهایی خودم باشم
دستِ خودم را می گیرم و
از خانه بیرون می زنیم.
در پارک
به جز درخت
هیچ کس نیست
روی تمام نیمکت های خالی می نشینیم
تا پارک
از تنهایی رنج نبرد
دلم گرفته
یاد تنهایی اتاق خودمان می افتم
و از خودم خواهش میکنم
به خانه بازگردد.
من
این چشم های بی تو را
به کجای این شهر بدوزم
که هنوز نرفته باشی ؟
من نفهمیدم این مال مردم خور که میگن چیه؟
.
.
.
.
.
میشه یه نفر بیاد مال منو بخوره ببینم چجوریه؟؟؟
===========================
به مامانم گفتم:دیشب خواب دیدم
چندتا گرگ دارن تیکه تیکت میکنن!!!
مامانم گفت :خدامرگم بده عمه هات دارن میان اینجا
===========================
یه بار تو اول دبیرستان بغل دستیم بهم گفت:
مسخره...
منم گفتم:اسم بابات اصغره...
آقا این دیگه تا آخر سال گیر داده بود که تو اسم بابای منو از کجا میدونی
===========================
سلام نرگس میمون شطوری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوبم ..تو هنو زند ه ای
این بار که آمدی
دستانت را روی قلبم بگذار
تا بفهمی این دل با دیدن تو نمی تپد
میلـــرزد . . .
عشق را چه دیدی
از پشت یکی از همین خیال ها
شاید تو آمدی
و رؤیاها را
یکی یکی
سر جایشان نشاندی
تا دیگر
هیچ عاشقانه ای
دلش تنها نباشد
و هیچ بارانی عاشقی را
از لب چشمه تشنه برنگرداند
تو
از خیال کدام واژه می گذری
که مثل گل
نادیده
بویت شنیدنی ست ؟!
عشق را چه دیدی
شاید تو آمده باشی !
مسلمـــان نمــــــایان تکنـوکــرات
ره آوردتان چیست به جز منکرات
شما گـــــــر نماینـــده مردمیـــد
چرا مات و مبهوت و سر در گمید
شمایی که دین را به نان می دهیـد
کجــــا در ره عشق جـان می دهیــد.
با همه لحن خوش آوایی ام
در به در کوچه تنهایی ام
ای دو سه تا کوچه زما دورتر
نغمه تو از همه پرشورتر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه ما می شدی
مایه آسایه ما می شدی
هر که به دیدار تو نائل شود
یک شبه حلال مسائل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه مارا عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه جان من است
نامه تو خط امان من است
ای نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز زچشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده دیدار ما
سلام...
کلی حرف دارد زندگی اما من گوش شنوا ندارم...
علیک منم ندارم
سر بر شانه خدا بگذار
تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند
که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت
به رقص در آیی
قصه عشق،انسان بودن ماست
اگر کسی احساست را نفهمید مهم نیست
سرت را بالا بگیر و لبخند بزن
فهمیدن احساس کار هر آدمی نیست !!
"شاملو"
در حسرت دیدار تو جانم به لب آمد
چون تشنه ی ماه رمضان در دم افطار
محمد جواد قلیزاده
"ده نکته مهم"
1-موفقیت را مهم تر از سرگرمی بدانید .
2-هر روز چیزی بیاموزید .
3-از زندگی یکنواخت(روزمرگی)بپرهیزید .
4-به میزان درآمد خاص خود توجه داشته باشید .
5-خدمات خود را به دیگران معرفی کنید .
6-نگران امور جزیی نباشید .
7-چارچوب تصمیم های خوذ را به سرعت روشن کنید .
8-مهارت ها و دانش خود را افزایش دهید .
9-شایسته همکاری و وفاداری باشید .
10- به شخصیت خود بیش از هر چیز اهمیت بدهید .
مرسی سرزدی گلم
خواهش
زندگی یعنی همین لبخند تو / عشق یعنی یک نفر مانند تو
مرحبا بر عشق تفسیرش تویی/ آفرین بر آسمان ماهش تویی.
درختی پیر
شکسته خشک تنها گم
نشسته در سکوت وهمناک دشت
نگاهش دور
فسرده در غروب مرده دلگیر
و
هنگامی که برمی گشت
کلاغی خسته سوی آشیان خویش
غم آور بر سر آن شاخه های خشک
فروغ واپسین خنده خورشید
شد خاموش..
گاهی وقتها نوشتنت نمی اید
قدم زدن را هم دوست نداری
چای هم برایت بی مزه شده
از سیگار کشیدن میترسی
از حرف زدن با دیگران حالت بهم میخورد
حتی اعصابت هم خورد نیست
خسته نیستی
دل زده نیستی
اما تا دلت بخواهد غم داری...
عشق یعنی . . . . .
عشق یعنى شب نخفتن تاسحر
عشق یعنى سجده ها با چشم تر
عشق یعنى سربه دار آویختن
عشق یعنى اشک حسرت ریختن
عشق یعنى سوختن یاساختن
عشق یعنى زندگى را باختن
عشق ینی وقتی که دستت رو میگیرم
مطمعن باشم که از خوشی می میرم
زندگی تعداد دم و بازدم ها نیست
بلکه لحظاتی هست که قلبت محکم میزند
بخاطر خنده
بخاطر اتفاق های خوب غیره منتظره ،
بخاطر شگفتی،
بخاطر شادی ،
بخاطر دوست داشتن های بی حساب ،
بخاطر عشق ،
بخاطر مهربانی
شادی ات را به اطرافت بپراکن و
با حد و حصر هایی که گذشته به تو تحمیل کرده، مبارزه کن ........
بسکه خوردم غمِ تو
روزه ی من باطل شد
نرخِ کفاره ی این
خوردنِ عمدی چند است؟
نرگس_افری
وقتی به تو خیانت می کنند
انگار بازوهایت را قطع کرده اند...
می توانی آنها را ببخشی
اما نمی توانی در آغوششان بگیری...!!
چه قدر خوبه که بعضی آدمهای خوب ، بدون این که خودت بفهمی ، توی زندگیت ظاهر میشن در وجودت تاثیرات مثبت میذارن و زندگیت رو تغییر میدن .
اون وقته که می فهمی خدا خیلی وقته جواب دعاهاتو با فرستادن بنده هاش داده ..!!
زندگیتون پر از آدمای خوب ...
تو به انتظار رسیدن من
من به انتظار رسیدن تو
ولی ما، هیچوقت بههم نمیرسیم .
همیشه دستی هست که پیش از رسیدنمان
ما را نرسیده و کال بچیند
________________
اپت عالیه رفیق.
لطف داری ولی اسم وادرست کو ؟؟؟؟؟؟
جاذبه سیب آدم را به زمین زد
و جاذبه زمین سیب را!
فرقی نمیکند؛
سقوط، سرنوشت دلدادن به هر جاذبه ای غیر از خداست...
فکر کردن به تو
سرابی ست
که صورتم را خیس می کند
پس بیخیال
من نمی دانم که چرا می گویند : اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست .
نرگس ببخشیندا
تور وخدا حوصله دعوا ندارم حالا که دونستی ادرسه وب جدیدمو
افرین خسته نباشی مرسی .. این روزا هر کی هر کاری دلش میخواد میکنه هر بلایی سرت میاره اخرش میگه ببخشید جالبه خیلی رفیق .. درسته من عصبی میشم چرت وپرت میگم درس ولی ببین بی معرفت کیه .. بسنج منم اصلا حال دعوا ندارم .. گفتم که بی خیال تو کش میدی
خدا در دستی ست که به یاری می گیری ، در قلبی ست که شاد می کنی ، در لبخندی ست که به لب می نشانی ، خدا در عطر خوش نانی ست که به دیگران می دهی ، در جشن و سروری ست که برای دیگران بپا می کنی ، آنجاست که عهد می بندی و عمل می کنی ، خدا ،در تو ،با تو ، و برای توست....
"سهراب سپهری"