زندگی را نخواهیم فهمید اگر…
دیگر آرزو کردن و رویا دیدن را از یاد ببریم
و جرات زندگی بهتر داشتن را لب تاقچه به فراموشی بسپاریم،
فقط به این خاطر که در گذشته
یک یا چند تا از آرزوهایمان اجابت نشدند
که حتما حکمتی در اجابت نشدن آن ها بوده است
زندگی کنید برای رویاهایی که منتظر حقیقی شدن به دست شما هستند.
شما فرصتی برای بودن دارید. پس ساکت ننشینید.
بگذارید همه بدانند که شما با تمام توانایی ها و کاستی ها شاهکار زندگی خودتانید.
کافی است لحظات گذشته را رها کرده و برای ثانیه های آینده زندگی کنید. چون رویاهایتان آنجاست و شما فقط و فقط یکبار فرصت زندگی کردن دارید .
ما گشته ایم، نیست، تو هم جستجو مکن
آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن
دیگر سراغ خاطره های مرا مگیر
خاکستر گداخته را زیر و رو مکن
در چشم دیگران منشین در کنار من
ما را در این مقایسه بی آبرو مکن
راز من است غنچه ی لب های سرخ تو
راز مرا برای کسی بازگو مکن
دیدار ما تصور یک بی نهایت است
با یکدگر دو آینه را روبه رو مکن
بگذار اگر اینبار سر از خاک برآرم بر شانه ی تنهایی خود سر بگذارم از حاصل عمر به هدر رفته ام ای دوست ناراضی ام اما گله ای از تو ندارم در سینه ام آویخته دستی قفسی را تا حبس نفس های خودم را بشمارم از غربت ام اینقدر بگویم که پس از تو حتی ننشستهست غباری به مزارم ای کشتی جان حوصله کن میرسد آنروز روزی که تو را نیز به دریا بسپارم نفرینِ گل سرخ بر این شرم که نگذاشت یکبار به پیراهن تو بوسه بکارم ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار تا دست خداحافظی اش را بفشارم .
زندگی را نخواهیم فهمید اگر…
دیگر آرزو کردن و رویا دیدن را از یاد ببریم
و جرات زندگی بهتر داشتن را لب تاقچه به فراموشی بسپاریم،
فقط به این خاطر که در گذشته
یک یا چند تا از آرزوهایمان اجابت نشدند
که حتما حکمتی در اجابت نشدن آن ها بوده است
تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز، سالهاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق در این پندارم که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت ...
سلاااااااااااااااام به نرگس خانوم گل و مهربونم عزیز دلم شرمنده دیشب جواب کامنتاتو ندام خانوم گل نتم قطع شد یهو .من فدات بشم ..منم خوشحالم که شما رو پیداکردم و دوست خوبی مثل شما رو دارم ...عزیز دلمی ...تامیدوارم بتونم دوست خوبی برات باشم ...قررررررررررررررربونت ..نفس سعی میکنم تو پستهای دیگه هم یه کامنتی بذارم که آمارش بره بالا فقط به افتخار خودت
سلاااااااااااااااام به نرگس خانوم گل و مهربونم عزیز دلم شرمنده دیشب جواب کامنتاتو ندام خانوم گل نتم قطع شد یهو .من فدات بشم ..منم خوشحالم که شما رو پیداکردم و دوست خوبی مثل شما رو دارم ...عزیز دلمی ...تامیدوارم بتونم دوست خوبی برات باشم ...قررررررررررررررربونت ..نفس سعی میکنم تو پستهای دیگه هم یه کامنتی بذارم که آمارش بره بالا فقط به افتخار خودت
جزیرهایست عشق تو
که خیال را به آن دسترس نیست
خوابیست ناگفتنی
تعبیر ناکردنی
بهراستی عشق تو چیست ؟
گل است یا خنجر ؟
یا شمع روشنگر ؟
یا توفان ویرانگر ؟
یا ارادهی شکستناپذیر خداوند ؟
تمام آنچه دانستهام
همین است
تو عشق منی
و آنکه عاشق است
به هیچ چیز نمیاندیشد
رفیق جان ،مرا دوره ی رفاقت نیست
سر گلایه ندارم که جای صحبت نیست
یکی به مفتی شهر از زبان ما گوید
اطاعتی که تو را می کنند طاعت نیست
چگونه نقشه ی آسایش جهان بکشیم
به خانه ای که در آن جای استراحت نیست
همه به سایه ی هم تیر می زنند اینجا
میان سایه و دیوار هیچ الفت نیست
چقدر بی تو در این شام ها دلم خون شد
چقدر بی تو در این روزها صداقت نیست
مجو عدالت از این تاجران بازاری
که در ترازویشان نیم جو مروّت نیست
حرامیان همه دولت شدند و دولتمند
گناه دولتیان و گناه دولت نیست...
به جز سکوت و تبسم چه می توانم گفت
به واعظی که گمان می کند قیامت نیست
هوای کعبه به سر دارد و دلش گرم است
که در طریق هوی سختی و جراحت نیست
"کجا روم چه کنم چاره از کجا یابم"
هزار سینه سخن مانده است و رخصت نیست... علیرضا قزوه
از عدالت می نویسند، از تخلّف می خورند
می نویسم دوستان! معیار خوبی مرده است
دوستان خوب من تنها تأسّف می خورند!
این که طبع شاعران خشکیده باشد عیب کیست؟
ناقدان از سفرۀ چرب تعارف می خورند
عاشقان هم گاه گاهی ناز عرفان می کشند
عارفان هم دزدکی نان تصوّف می خورند
یوسف من! قحطی عشق است، اینان را بهل!
کلفت دین اند و دنیا، از تکلّف می خورند
آخر این قصّه را من جور دیگر دیده ام
گرگ ها را هم برادرهای یوسف می خورند! علیرضا قزوه
این همه آتش خدایا شعله اش از گور کیست؟
شهوت این بی نمازان، نشئه ی انگور کیست؟
پرده دانان طریقت در صبوری سوختند
این صدای ناموافق زخمه ی تنبور کیست؟
شیخ بازیگوش ما از بس مرید خویش بود
عطسه ای فرمود و گفت این جمله ی مشهور کیست!
پنج استاد حقیقت حرف شان با ما یکی ست
راستی در پشت این دستورها دستور کیست؟
آب نوشان ادّعای خضر بودن می کنند
رنگ پیراهان اینان وصله ی ناجور کیست؟... علیرضا قزوه
لیلی گذشت و مجنون حالی خراب دارد
گفتم نگریم امّا دیدم ثواب دارد
مجنون منم که ماندم، این خاک، خاک لیلیست
ای کاروان بیایید، این چاه، آب دارد
چرخی زنیم در خود، بی خود ز خود، بچرخیم
دنیا پر است از چرخ، دنیا شتاب دارد
سر می گذارم امشب بر بالش قیامت
مژگان سر به زیرم، عمریست خواب دارد
از وحشت قیامت، زاهد مرا مترسان
ترس از قیامتم نیست، دنیا حساب دارد علیرضا قزوه
شب و روزم گذشت به هزار آرزو
نه رسیدم به خویش ، نه رسیدم به او
نه سلامم سلام ، نه قیامم قیام
نه نمازم نماز، نه وضویم وضو
دل اگر نشکند به چه ارزد نماز
نه بریز اشک چشم، نه ببر آبرو
نه به جانم شرر، نه به حالم نظر
نه یکی حسب حال، نه یکی گفتگو
نه به خود آمدم، نه ز خود می روم
نه شدم سربلند ، نه شدم سرفرو...
کهنه صرّافان دنیا از تصرّف می خورند علیرضا قزوه
اشتباه از خود ما بود
واسه کسی که یه قدم اومد سمتمون
دو کیلومتر دویدیم
همه جا دارمت...
تو فکرم...
تو خیالم...
تو رویاهام...
تو قلبم...
همه جا جز کنارم
کاشکی دنیا دلیت اکانت داشت...!
رنگین کمان
امتداد نگاه توست
وقتی باران
عاشقانه می بارد ...
زندگی را نخواهیم فهمید اگر…
دیگر آرزو کردن و رویا دیدن را از یاد ببریم
و جرات زندگی بهتر داشتن را لب تاقچه به فراموشی بسپاریم،
فقط به این خاطر که در گذشته
یک یا چند تا از آرزوهایمان اجابت نشدند
که حتما حکمتی در اجابت نشدن آن ها بوده است
زندگی کنید برای رویاهایی که منتظر حقیقی شدن به دست شما هستند.
شما فرصتی برای بودن دارید. پس ساکت ننشینید.
بگذارید همه بدانند که شما با تمام توانایی ها و کاستی ها شاهکار زندگی خودتانید.
کافی است لحظات گذشته را رها کرده و برای ثانیه های آینده زندگی کنید. چون رویاهایتان آنجاست و شما فقط و فقط یکبار فرصت زندگی کردن دارید .
روزگاری بیدی را شکستند
به نامردی تبر بر ریشه اش بستند
ولی افسوس همانهایی شکستند
که رورزی زیر سایه اش می نشستند . . .
سالهاست که کفه ی ترازویم
تعادل ندارد !!
دستِ خالی ...!
دلِ پُــــر
ما گشته ایم، نیست، تو هم جستجو مکن
آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن
دیگر سراغ خاطره های مرا مگیر
خاکستر گداخته را زیر و رو مکن
در چشم دیگران منشین در کنار من
ما را در این مقایسه بی آبرو مکن
راز من است غنچه ی لب های سرخ تو
راز مرا برای کسی بازگو مکن
دیدار ما تصور یک بی نهایت است
با یکدگر دو آینه را روبه رو مکن
بگذار اگر اینبار سر از خاک برآرم بر شانه ی تنهایی خود سر بگذارم از حاصل عمر به هدر رفته ام ای دوست ناراضی ام اما گله ای از تو ندارم در سینه ام آویخته دستی قفسی را تا حبس نفس های خودم را بشمارم از غربت ام اینقدر بگویم که پس از تو حتی ننشستهست غباری به مزارم ای کشتی جان حوصله کن میرسد آنروز روزی که تو را نیز به دریا بسپارم نفرینِ گل سرخ بر این شرم که نگذاشت یکبار به پیراهن تو بوسه بکارم ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار تا دست خداحافظی اش را بفشارم .
سخت است قلم باشی و دلتنگ نباشی,
با تیغ مدارا کنی و سنگ نباشی.
سخت است دلت را بتراشند و بخندی,
هی با تو بجنگند و تو در جنگ نباشی.
از درد دل شاعر عاشق بنویسی,
با مردم صد رنگ هماهنگ نباشی.
مانند قلم تکیه به یک پا کنی اما,
هنگام رسیدن به خودت لنگ نباشی.
سخت است بدانی و لب از لب نگشایی,
سخت است خودت باشی و بی رنگ نباشی
تمام شوقم این بود
رودها را یکی پس از دیگری کنار بگذارم
و به دریا برسم
به تو
به عمق یک آبی بیکران
به دنبال آرامش
امــا
برایم شدی همان طوفان ناخواسته
همان طوفانی که نه راه پس میگذارد
و نه را پیش
در تو غرق شدم
و خیره به نوری که در طی فرو رفتنم
به اعماق بی کسی از من دورتر و دورتر میشد...
حال
بگذار موج، این جسم بی جان
را به ساحل ببرد...
چـرا
نامهربانی می کنی؟!
♥
-♥
--♥
---♥
-----♥
-------♥
--------♥
---------♥
-----------♥
-------------♥
,•’``’•,•’``’•,
.’•,`’•,*,•’`,•’
....`’•,,•’`
سلام مهربون همیشگی
،،،،،،،،،،،،¨€¨€¨€¨€¨€
،،،،،،،،،،¨€¨€▒▒▒¨€¨€
،،،،،،،،¨€▒▒▒▒▒▒¨€¨€
،،،،،،،،¨€▒▒▒▒▒▒▒¨€¨€
،،،،،،¨€¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒¨€¨€،،،،¨€
،،،،،،¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒▒¨€،،،،،،¨€
،،،،¨€¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒¨€،،،،،،¨€
،،،،¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒¨€،،،،،،¨€
،،،،¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒¨€،،¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€
،،،،¨€¨€▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒¨€،،¨€¨€¨€¨€¨€،،،،¨€
،،،،،،¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒▒¨€¨€¨€¨€¨€¨€
،،،،،،¨€¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ▒▒▒¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€
،،،،¨€¨€¨€¨€▒▒▒▒▒▒¨€¨€¨€¨€¨€¨€▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒¨€¨€¨€
،،¨€¨€▒▒¨€¨€▒▒▒▒¨€¨€¨€¨€¨€¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒▒▒▒¨€¨€
¨€¨€▒▒▒▒¨€¨€▒▒¨€¨€¨€¨€¨€¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒▒▒¨€¨€
¨€▒▒▒▒▒▒¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒▒▒¨€
¨€▒▒▒▒▒▒▒▒¨€¨€¨€¨€¨€▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒▒▒¨€¨€
¨€¨€▒▒▒▒▒▒¨€¨€¨€¨€¨€▒▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒▒¨€¨€¨€
،،¨€¨€▒▒▒▒▒¨€¨€¨€▒¨€¨€▒▒▒▒¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ¨ˆ▒▒▒▒¨€¨€
،،،،¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€▒▒▒▒¨€¨€▒▒▒▒▒▒▒▒▒¨€¨€¨€¨€
،،،،،،،،،،،،¨€▒▒▒▒▒▒▒¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€¨€
،،،،،،،،،،،،¨€¨€▒▒▒▒▒▒▒¨€¨€
،،،،،،،،،،،،،،¨€¨€▒▒▒▒▒▒¨€¨€
،،،،،،،،،،،،،،،،¨€¨€▒▒▒▒¨€¨€
،،،،،،،،،،،،،،،،،،¨€ ¨€¨€¨€¨€
آپــــــــــــــم بدوبیا نظر یادت نره
,•’``’•,•’``’•,
.’•,`’•,*,•’`,•’
....`’•,,•’`
-----------♥
---------♥
--------♥
-------♥
-----♥
---♥
--♥
مشکلی نداره عزیزم هروقت راحت بودی کامنتها روتاییدش کن خودتو اذیت نکن
باشه عزیزم برو به سلامت مواظب خودت باش
سلام مجدد خدمت عزیز دلم..من هم باعث افتخارمه آشنایی با شما نرگس جاااااان ..خیلی لطف داری گل من
زندگی را نخواهیم فهمید اگر…
دیگر آرزو کردن و رویا دیدن را از یاد ببریم
و جرات زندگی بهتر داشتن را لب تاقچه به فراموشی بسپاریم،
فقط به این خاطر که در گذشته
یک یا چند تا از آرزوهایمان اجابت نشدند
که حتما حکمتی در اجابت نشدن آن ها بوده است
تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز، سالهاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق در این پندارم که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت ...
سلاااااااااااااااام به نرگس خانوم گل و مهربونم عزیز دلم شرمنده دیشب جواب کامنتاتو ندام خانوم گل نتم قطع شد یهو .من فدات بشم ..منم خوشحالم که شما رو پیداکردم و دوست خوبی مثل شما رو دارم ...عزیز دلمی ...تامیدوارم بتونم دوست خوبی برات باشم ...قررررررررررررررربونت ..نفس سعی میکنم تو پستهای دیگه هم یه کامنتی بذارم که آمارش بره بالا فقط به افتخار خودت
سلاااااااااااااااام به نرگس خانوم گل و مهربونم عزیز دلم شرمنده دیشب جواب کامنتاتو ندام خانوم گل نتم قطع شد یهو .من فدات بشم ..منم خوشحالم که شما رو پیداکردم و دوست خوبی مثل شما رو دارم ...عزیز دلمی ...تامیدوارم بتونم دوست خوبی برات باشم ...قررررررررررررررربونت ..نفس سعی میکنم تو پستهای دیگه هم یه کامنتی بذارم که آمارش بره بالا فقط به افتخار خودت
جزیرهایست عشق تو
که خیال را به آن دسترس نیست
خوابیست ناگفتنی
تعبیر ناکردنی
بهراستی عشق تو چیست ؟
گل است یا خنجر ؟
یا شمع روشنگر ؟
یا توفان ویرانگر ؟
یا ارادهی شکستناپذیر خداوند ؟
تمام آنچه دانستهام
همین است
تو عشق منی
و آنکه عاشق است
به هیچ چیز نمیاندیشد
لااااااااایکـ :)
از یه جایی به بعد به خودت میگی…
اصلن چه دلیلی داره به کسی بگم حالم بده ؟
اونا چیکار میتونن واسم کنن…
جز گفتنِ یه الهی بمیرم ،
جز گفتنِ یه ناراحت نباش میگذره …
در روز اونقد می خندیو میگی وای …
من چقد خوشحالم که خودتم باورت میشه
واقعن حالت خوبه اما شبا
وقتی سرتو میذاری رو بالش میگی نه !!
اونقدرا هم خوب نیستم .
کم کم گریه کردن یادت میره ،
میریزی تو خودت ؛
غمه دوریشو ، اینکه رفت با کـَسه دیگرو …
میگی به من چه !!
چند وقت بعد میبینی دیگه نمیتونی …
سره یه موضوعِ کوچیک گریه میکنی ،
داد میزنی ،
میگی چه بلایی داره سرم میاد ؟
به خودت فُحش میدی ، میکوبی به درو دیوار ،
همه بهت میگن چته ؟
تو که اینقد ضعیف نبودی !!
توو دلت میگی …!
اونقد قوی بودم که دیگه ته کشیده …
تمومِ افکارم ، باورام ، احساسم ،
حتی خودمم دیگه ته کشیده..
ﺳﮑﻮﺗﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﯾﺎ ﻧﺒﺎﺷﺪ...
ﺳﮑﻮﺗﻢ ﺍﺟﺒﺎﺭﯾﺴﺖ...
ﭼﺮﺍﻍ ﻫﺎﯼ ﺫﻫﻨﻢ ﺭﺍ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ... ﺣﻤﻠﻪ ﻫﻮﺍﯾﯽ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﺧﺴﺘﻪ!
ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺍﺿﻄﺮﺍﺭﯾﺴﺖ...
ﻣﻦ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺑﻪ ﺳﮑﻮﺗﻢ...
تـو چـه مـیفـهـمـی از روزگـارم ....
از دلـتـنـگـی ام ...
گـاهـی بـه خـدا الـتـمـاس مـیـکـنـم ...
خـوابـت را بـبـیـنـم ...
مـیـفـهـمـی ؟!!
فـــــقــــــط خـــوابــــــت را !!!
درست زمانی که سخت به تو محتاجم
بیا …
آن موقع زندگی هم باشی
بیا …
مرگ هم شده باشی
باز هم بیا …
آن قدر با من مهربان بودی
که بعد از تو ،
یک لحظه حس کردم
که صد سال است !
تنهایم …
آن قدر با من مهربان بودی
که بعد از تو ،
یک لحظه حس کردم
که صد سال است !
تنهایم …
مرسی گل نرگس
مرسی گل نرگس
شرمنده حواسم نبود اینجا کامنت بذارم گذاشتم پست اولت عززیزم ببخش
مرسی گل نرگس
مرسی گل نرگس
:)
جونم
واااااااااااای داریم؟؟؟؟؟؟؟؟ خخخخخخخخخ[نیشخند]
عه
خدا بد نده
هه باشه بابا!
او مای شاخ
خواهش میکنم
عزیزی
اینا رو بکن این ها عالیه عالیترم میشه
+سلام خوبی
مرسی قربونت تو چطوری گلی
به شعرها یم ننگر ..که شادن
به لبخندم امیدوار نباش
اینا همه مصنوعیست
راستش را بخواهی
خیلی وقت است از زندگی بریدم
*.¸.*´
¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•آپم
_____****__________****
___***____***____***__ ***
__***________****_______***
_***__________**_________***
_***_____________________***
_***_____________________***
__***____________________***
___***_________________***
____*** ______________***
______***___________***
________***_______***
__________***___***
____________*****
_____________***
______________*
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•
سلام دوست من آپــــــــــم منتظر حضور پر مهرت هستم.
رفیق جان ،مرا دوره ی رفاقت نیست
سر گلایه ندارم که جای صحبت نیست
یکی به مفتی شهر از زبان ما گوید
اطاعتی که تو را می کنند طاعت نیست
چگونه نقشه ی آسایش جهان بکشیم
به خانه ای که در آن جای استراحت نیست
همه به سایه ی هم تیر می زنند اینجا
میان سایه و دیوار هیچ الفت نیست
چقدر بی تو در این شام ها دلم خون شد
چقدر بی تو در این روزها صداقت نیست
مجو عدالت از این تاجران بازاری
که در ترازویشان نیم جو مروّت نیست
حرامیان همه دولت شدند و دولتمند
گناه دولتیان و گناه دولت نیست...
به جز سکوت و تبسم چه می توانم گفت
به واعظی که گمان می کند قیامت نیست
هوای کعبه به سر دارد و دلش گرم است
که در طریق هوی سختی و جراحت نیست
"کجا روم چه کنم چاره از کجا یابم"
هزار سینه سخن مانده است و رخصت نیست... علیرضا قزوه
از عدالت می نویسند، از تخلّف می خورند
می نویسم دوستان! معیار خوبی مرده است
دوستان خوب من تنها تأسّف می خورند!
این که طبع شاعران خشکیده باشد عیب کیست؟
ناقدان از سفرۀ چرب تعارف می خورند
عاشقان هم گاه گاهی ناز عرفان می کشند
عارفان هم دزدکی نان تصوّف می خورند
یوسف من! قحطی عشق است، اینان را بهل!
کلفت دین اند و دنیا، از تکلّف می خورند
آخر این قصّه را من جور دیگر دیده ام
گرگ ها را هم برادرهای یوسف می خورند! علیرضا قزوه
این همه آتش خدایا شعله اش از گور کیست؟
شهوت این بی نمازان، نشئه ی انگور کیست؟
پرده دانان طریقت در صبوری سوختند
این صدای ناموافق زخمه ی تنبور کیست؟
شیخ بازیگوش ما از بس مرید خویش بود
عطسه ای فرمود و گفت این جمله ی مشهور کیست!
پنج استاد حقیقت حرف شان با ما یکی ست
راستی در پشت این دستورها دستور کیست؟
آب نوشان ادّعای خضر بودن می کنند
رنگ پیراهان اینان وصله ی ناجور کیست؟... علیرضا قزوه
لیلی گذشت و مجنون حالی خراب دارد
گفتم نگریم امّا دیدم ثواب دارد
مجنون منم که ماندم، این خاک، خاک لیلیست
ای کاروان بیایید، این چاه، آب دارد
چرخی زنیم در خود، بی خود ز خود، بچرخیم
دنیا پر است از چرخ، دنیا شتاب دارد
سر می گذارم امشب بر بالش قیامت
مژگان سر به زیرم، عمریست خواب دارد
از وحشت قیامت، زاهد مرا مترسان
ترس از قیامتم نیست، دنیا حساب دارد علیرضا قزوه
شب و روزم گذشت به هزار آرزو
نه رسیدم به خویش ، نه رسیدم به او
نه سلامم سلام ، نه قیامم قیام
نه نمازم نماز، نه وضویم وضو
دل اگر نشکند به چه ارزد نماز
نه بریز اشک چشم، نه ببر آبرو
نه به جانم شرر، نه به حالم نظر
نه یکی حسب حال، نه یکی گفتگو
نه به خود آمدم، نه ز خود می روم
نه شدم سربلند ، نه شدم سرفرو...
کهنه صرّافان دنیا از تصرّف می خورند علیرضا قزوه
پیچ جاده، آخر راه نیست مگر اینکه تو نپیچی. برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در انتهای کمال بنگر که تو چگونه می افتی
مرسی
لینکی
میخواستم ... که عاشقی نشود دوباره در کارم
دیدم هزار لیلی و عذرا... در تو نشسته است
میخواستم ...[گل]
دیدم ...[گل]
ما را نگاه کردی و آتش به ما زدی
ما را خیال سوخت
نه چشمان مست تو