♚میگَـــــــنْ کــــه "اخلاق" نَدارَم♚ْ
✬میگَـــــــنْ کــــه زیادی خودَمــــو میگیرَم✬
ْ
⇙ولـــــــــــــــی⇘
♯ﻗـــــﺎﻧﻮﻥِ ﻣﻦ ﺍﯾـﻨﻪ :♯
ﻭﺍﺳــــﻪ ﻫمه نامردا ▶------ ﺳـــﮓ??
ﻭﺍﺳـــﻪ عشقم ▶------ ﺗـــﮏ??
واسه رفیق خوبام میدم▶------رگ¿¿
ﻧــﺎﺭﺍﺿﯿﺎﺷــﻢ ﺑﺮﻥ ﺑﻪ ▶----- ﺩَﺭَﮎ✔✔
خواهش میکنم بانو. انجام وظیفه بود.
ایشاا... یه وب خوشگل درست کن بیا بلاگفا . باورکن بلاگفا
بهتر از بقیشه. ببین بقیش دیگه چقدر مزخرف و آشغاله که
بلاگفا بهترینه
دلم میخواهد عاشق باشد
عقلم میخواهد عاقل باشد
این میگوید زود باش
آن میگوید دور باش
احساسم این روزها دوشیفت کار میکند
و حقوقش را از من میگیرد . .
سلام .ادرس بزارین به خدا با بدبختی گشتم تاادرستون پیدا کردم .. ادرس اون یکی وبم تو این وبی که سرزدین هست به اونجا سربزنید ادرس یادتون نره لطفا
سلام . خوبی؟ ببخشید یه مدت وبم سرنزدم دیر ج کامنتتو
میدم.
سلام شما خوبی عیب نداره
سلام داری با همه سرویس دهنده ها کار میکنی ها خخخخ فدات بووش منم میخام سرویس دهنده بگیرم
گلی جان فقط حواست باشه با این سرویس نمیشه به بلاگفایی ها سرزد اونا میتونن به وبت سربزنن اما تو نمیتونی .. مگه اینکه این وبت رو بزاری با این وب بهشون سربزنی
قصه ی چشم سیاه
کشیدم پنجره ای رو به غروب را
من پایان دادم حکایت های خوب را
امشب چه قدر به آسمان نزدیکم
حال که ماه روشن نمیکند
این دل پر از آشوب را
امشب چیزی دلم را آتش میزند
کاش میشد از یاد برم
عکس آن چشم های محجوب را
نمیدانم چرا؟؟، قلبم میلرزد
باید به گور برم
آرزوی دیدن محبوب را
از خود میپرسم میشود فراموشش کنم؟
دیدم در آینه چشم هایی مجذوب را
چشم بر هم میزنی ،میبینی عاشقی
میبینی قلبی به زنجیر و مصلوب را
((مجنون که بود؟ قصه ی چشم سیاه چیست؟))
حال باور کرده ام آن قصه ی مطلوب را
نازنین جعفری
اره خداییش خیلی وبلاگ عوض کردی .باید از اول بلاگفا
میزدی . میخوای واست بسازم؟
در سوک عزیزان:
اگر از میان ما، زودتر از همه، زندگی تو را فرصت زنده بودن، به اتمام نمیرسانید،
چیزی از آسمان و زمین کم نمیشد؛
ماندن تو باری بر دوش زمین اضافه نمیکرد؛
شادیات از شادی کسی نمیکاست؛
و غمت اندوه جهان را فزونی نمیداشت؛
تنها و تنها سالیانی بیشتر؛
سالیانی که برای تاریخ به سان لحظهای چشم بر هم زدن است؛
اینکه تنها حضورت کمی ادامه میداشت؛
مانند درختانی که همسالان تواند؛
یا بناهایی که شاید اکنون مانند آنها خسته و باوقار سالهای میانسالی را میگذراندی؛
همین تعداد کافی بود؛
لازم نبود حتی به سان کوهی قرنها پابرجا باشی
این روزهای بیشتر از روزگار، چیزی نمیکاست؛
این روزهای بیشتر، به ما چه چیزها که نمیافزود؛
سلام ...
بیاید وبم
صاحبدلى به مدرسه آمد زخانقاه
بشکست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عابد و عالم جه فرق بود
تا اختیار کردى از آن این فرق را؟
گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج
وین جهد میکند که بگیرد غریق را
سلام
آپـــــــم (-__-)
امون از دست تو آبجی مثل فرشته ها قایم موشک بازی میکنی خخ خ خ خ ایول خوشم میاد دخترا سر از کامپیوتر دربیارن ....خانممو نیومده هکر کردمش خخخخخخخ
پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!!
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو؟
پسر میگه : من..!!
… … …
پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو؟؟!!
پسر میگه : بازم من شیرم…
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو!!؟؟
پسر میگه : بابا تو شیری…!!
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا…
سلاااامممم نرگسیبییییی
خوبی عزیزم؟؟
ببخش خیلی نمیام خودت میدونی چقدر درگیرم
ب یادتم
به به سلااااام عزیزم. چ عجب اینور پیدات شد
چمیدونم والا . همشون داغونن. خودمم قصد دارم میهن بلاگ
وب بزنم.میهن بلاگم خوبه
میهن اره خوبه
دشمن خونین باهم
سلام سرزمین الامتو دیگه کجاست؟
وبت قشنگه ممنون میشم به منم سربزنی و تبادل لینک داشته باشیم
واقعا..
منم تو همینش موندم یا خودشو زده به نفهمی یا واقعا نفهمه..
باورکن کامنتات نرسیدن.فک کنم بلاگ اسکای و بلاگفا باهم
درگیرن درگیریشونم مارو داره میسوزونه
مشکل از بلاگ اسکای نیس هر چی بگی من میگم بلاگفا خرابه درپیت عمر خودش رو کرده بابا توش وب داشتم میدونم .. مدیرش هر وقت خیرسرش میخواد بهترش کنه میزنه یه جای دیگش رو خراب میکنه .
نه عزیزم چه قهری فقط دیگه زیاد دل و دماغ وبامو ندارم
میخوام گلو گیاه پرورش بدم میگن آفت کشه :))
ﺑﻮﺳﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻭﻟﯽ ﮔﻔﺘﯽ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯽ ﮐﺸﯽ
ﭘﺲ ﺯﮐﺎﺕ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺍﯾﻔﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟
ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﻟﺐ ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺭﺳﯿﺪ
ﺑﻮﺳﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﭘﺎ ﻭ ﺁﻥ ﭘﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ
سلام خوشحال میشم بمنم سربزنی واگه باتبادل لینک موافقی خبرم کن تو وبم...
از لیوانها
به لیوان شکسته فکر میکنی
از آدمها
به کسی که از دست دادهای
به کسی که به دست نیاوردهای
همیشه
چیزی که نیست
بهتر است...
سلام آقادوبارہ جمعہ و
چشمان عشاقت بہ در خشڪیدہ مولا
نسیمے مے وزد آیا
ز ڪوے با صفاے دلبر ما
أللَّھُمَ عجِلْ مولانا
السلام علیڪ یا بقیة اللہ فے الارضہ
یاد من باشد فردا دم صبح
جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا، آب ، زمین
مهربان باشم، با مردم شهر
و فراموش کنم، هر چه گذشت
خانه ی دل، بتکانم ازغم
و به دستمالی از جنس گذشت ،
بزدایم دیگر،تار کدورت، از دل
مشت را باز کنم، تا که دستی گردد
و به لبخندی خوش
دست در دست زمان بگذارم
گر تـــــــــو نبودی عشـــــــــــــــــق نبود
همین طور اصــــــــــــراری برای زندگـــــــــــــــــی
اگر تــــــــــــو نبودی...
زمین یک زیر سیگـــــــــــاری گلی بود
جایـــــــــــی برای خاموش کردن بی حوصلگی هـــــــــــــــا
یادم نیست
طلوع اولین گل سرخ بود
یا غروب آخرین نرگس زرد ؟!
که پروانه ها
تو را در من سرودند
یادم نیست
اولین شعرم را برای تو
که باران کجا می خواند
و پنجره ها فهمیدند
سلام اره موافقم
هر چند احمقانه
ولــے
بخشی از وجودم
از این حقیقت به درد آمده بود !
چرا ما آدمهـــا
همیشه
به محبت کسے که
بیشتر از همه ما را نادیده می گیرد
محتاج تریم ؟!!!!؟
سلام نرگس خانم. فک کنم مشکل از بلاگ سازان بود. آخه
بقیه وبلاگا خیلی راحت لینک میشن و کامنتام میرسه
بهشون.بلاگفا که خداییش مزخرف هس و بر منکرشم لعنت
ولی بقیه سایتا فک کنم بدتر باشن.
اومدم وبت دیرو نظر دادم چند تا کوشن نیستن حالا بگو بلاگفا بد نیس .. دیگه اونجا نمیرم همین وبم میمونم
. کـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًثیف بـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًودنِ بعـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًضی ادمـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًـٍـٍـٍـٍــٍـٍـا
اذیـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًتم نمـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًـٍـٍـٍــٍـٍـیکنه امـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًا بعضـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًیا
خیـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًلی پـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًـٍـٍـٍـٍــٍـٍـاکن ایـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًنکه قـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًراره
ایـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًنا گـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًیره اون کـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًثیفا بیـٍـٍــٍـٍـًـًـًـفتن نـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًاراحتم میـٍـٍـٍـٍــٍـٍـًـًـًـٍـٍـٍکنه.
قانع شده ام به همین بودنت
نه بوسه ای ……
نه آغوشی ………
نه دوستت دارمی ……
نه لبخندی …..
نه دلتنگی…
اما به همین دلخوشم
تو فقط باش ..
سلام
وب قشنگی داری
.
.
.
.
.
خوشحال میشم به وب منم بیای
منم مث توعم بیشتر از صدا وب عوض کردم تا دیگه خسته شدم.
خو برو میهنبلاگ
دوستت خارجه؟ مال منم چندوقت دیگه میره..
روزها سایـــــــه است
و شب ها شبـــــح
آدمیـــــــــــزاد را می گویـــــم
من شب ها
تنــــــها شبحی را بـــــــه آغوش خواهـــــم خوانـد
که روزها در سایــــــه اش ؛آرامــــــم
سایـه ام امشب ز تنهایــی مــــرا همراه نیست
گر در ایـن خلوت بمیرمء هیچکس اگــــاه نیست
من در این دنیا به جز سایه نــــــــدارم همدمی
این رفیق نیمـه راهم گاه هست گــــــاه نیست
........؟؟
گاهی اوقات یــــاد بعضی هـــــا ...
ناخوداگاه لـــــبخندی روی لبانت مینشاند
چقدر زیباست این لبخند ها ...
و چه دوست داشتنی اند این بعضی ها ...
وقتــــی آغـــوشت را به روی آرزوهایـــــــــم باز می کنــی
آنقــــدر مجذوب گـــــــــرمای وجــودت میشــوم
کــــــه جـــــز آرامــش آغـــوشت
تمام آرزوهـــای خواستنی دیگــــر را از یــــاد می برم ....
شادی کوچکــــی می خـــواهم!
آنقــــــدر کوچک؛
که کسی نخـــــــواهد آنـــــرا از من بگیـــرد.
گاهی چقــــدر سخت است منطقــی بودن
تو را سنــگ دل می نامنــد ...
امـا !
سلام
نرگس خانم موفق باشی همیشه
ممنونم از حضورت .
همیشه به همین وبت سر میزنم..بابت کامنتا ممنونم
نرگس بیا اینم داستان جدیدم
+سلام
http://s7.picofile.com/file/8259676626/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87_%D9%85%D8%AA%D8%B1%D9%88%DA%A9.pdf.html
فدات وبت باز نمیشه برام
من از چشمات دل کندم
با اینکه زندگیم بودی
میدونستم یه روزی میری
ولی نه به همین زودی
من از رویات خط خوردم
من از چشمه تو افتادم
چقد اسون دل کندی
چه راحت بردی از یادم
به دنیای تو وابستم
ولی رد میشیم از حسم
باید باور کنم رفتی؟
میدونم اخره قصه ست.
دشمنت شرمنده باشه عزیز دلم باشه میام همین وبت
دوس دارم
با هَم باشیم نه یه سال بَلکه یه عُمر
بِذار آوازه ی با هَم بودَنِمون جوری تو شَهر بِپیچه
که روسیاه شَن اونایی که
سَرِ جُدایی مون شَرط بَسته بودَن….
گاهی باید آرزوهایـــت را مثل قاصــدک
بگذاری کف دست و بسپاریشان به دســت بــاد
.
.
.
.
تا بــروند و
سهم دیـــگران شوند…
مادربـزرگ مـی گفـت:
قلبـت که بـی نظـم زد
از همیــشه عاشق تـری ؛
اشکــت که بی اختیــار ریخــت ؛
از همیــشه دلتنــگ تـــری
شبــت کـه بـا درد گذشـــت ؛
فکـرت از همیــشه درگیـرتـر سـت …
مادربزرگم ! این روزها بیشتر از همیشه
عاشقترم دلتنگترم درگیرترم
این روزها کسی رو بیشتر از تمام دنیا دوست دارم . .
مشق شب می نویسم!
صدبار، از روی هرکلمه
دلتنگی ممنوع!
خاطره ممنوع!
خاطره بازی هم!
و مشق می کنم هر غروب تمام این ها را …
تا که باور کنم دوره ی خوشی های دلم گذشته!!
امــــــــــــــــــــــــا …
چه فایده که به گوش دل ساده ی خوش باورم نمی رود!
من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم
و به اندازه هر برق نگاهت نگران ،
تو به اندازه تنهایی من شاد بمان