دختری از سرزمین الامتو

دنیا سوت پایان رابزن ،صداقت من حریف دروغ این زمانه نمیشود

دختری از سرزمین الامتو

دنیا سوت پایان رابزن ،صداقت من حریف دروغ این زمانه نمیشود

دوس داشتنت را..

دوس داشتنت  را


ازسالی به سال دیگر ی جابه جا میکنم


مثل دانش اموزی 


که مشقش را در دفتری تازه پاک نویس میکند


صدای تو..عطر تو



نامه های تو ..


شماره تلفن تو وصندق پستیه تورا



هم منتقل میکنم


ومی اویزمشان به کمد سال جدید



اقامت  دائمی  قلبم را


 به تو می دهم


تو را دوس دارم



وهرگز رهایت نمیکنم


بربرگه تقویم اخرین روز سال


در اغوش میگیرمت


ورد چهار فصل سال


می چرخانمت



خورشید..

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

رفیق .دل تنگی

 عزیزم  عید نزدیک تو کجا رفتی ..



کاش میشد برااخرین بارببینمت ..


امشب بدجور یاد خاطرات بچگیمون افتادم



خنده هامون . دویدنامون بازی هامون .



دلم هوات رو کرده رفیق...





..................................................................................................................................

....................................................................................................................



حیات..

حیات ازیک دوستت دارم شروشد


ان هم ازدهان تو 


ومن تازه فهمیدم 


که روی زمین هم می شود نفس کشید

تو...


باتو که راه می روم


قدمهایم سبز می شوند


باتو که حرف میزنم 


ترانه ها سرخ می شوند.


به تو که فکر میکنم


بهانه ها زرد میی شوند و می افتند..


ویاد تو 


در خاطرم میپیچد 


طعم آشنای دوست داشتن را


به تو که میرسم ولی


سکوت میکنم 


سرخی ترانه هایم از تو


زردی بهانه هایت از من 


عاشقانه ها را می سوزانم .


و آرزوهایم را 


تنها برای آخرین چهارشنبه می گویم