...............................................................
شب ها را نمی دانم چگونه تعریف کنم
آخر شب هایی که تو هستی یک جور اند
و شب هایی که نیستی جور دیگر
اصلا شب ها از یک ساعتی به بعد
اگر خوابت نبرد دیگر باید
فاتحه ی آن شب و دلت را بخوانی
نمیدانم چه رازی درون شب
نهفته است که تمام دلتنگی ها و خاطره ها
یکدفعه هوار میشود روی آدم
این شب ها بسیار بی رحم اند
چه کسی شب های مهربان را دیده است؟
اصلا شب هایی که تو در آن نباشی
با ماه هم قشنگ نمیشود
.
.............................................................
چقدر باشکوه است که دوستت بدارند
و به مراتب باشکوه تر است که دوست بداری
...............................................
همیشه اول هرچیزی قشنگتر است
مثل شروع یک رابطه
حتی در حد چند دقیقه
.........................................................
کاش دوباره زاده میشدم
یه بار برای تماشای ...
عاشقی کردنت ....
ویک بار برای مردن....
در کنارتو .......
تولدت مبارک اسفند ماهی
تولدت مبارک خورشید شبای تاریک من
دوست دارم ....
.......................................................................
باید حسابی سرد و گرم زندگی در این
دنیا را چشیده باشی تا بدانی
باید کسی باشد تا با یک حس واقعی
دوستت داشته باشد
تا زمانی که چنین آدمی در زندگی
یک فرد نباشد
هیچ تاییدی از ویژگی های
مثبت خود دریافت نمی کند.
و این را هم باید بدانی که آدم ها
همیشه بخش عظیمی از اعتماد به
نفس شان را از محیط و آدم های
اطراف شان می گیرند.
دقیقا از همان هایی که عشق
و محبت بی دریغ را نثار می کنند
و تا آن لحظه که اکسیژن وجود دارد
عشق یک نیاز اساسی به حساب می آید
پای درد دل تمام مردها و زن های
مستقل و قدرتمند جهان هم که بنشینی
می بینی که این اصل را خوب از برند
حتی اگر بنا به شرایط و دلیلی کتمانش کنند