سلام عزیز
ببخشی که یه کم کم پیدا شدم باور کن سیستمم مشکل سخت افزاری داره الان هم از سیستم کافی نت استفاده میکنم به فیس بوک هم سری بزن و از پستهای جالبت بذار
سپاس
تو مهربان باش…
بگذار بگویند ساده است…
فراموشکار است…
زود میبخشد…
سالهاست دیگر کسی در این سرزمین ساده نیست...
از همان وقتی که دیوار کاهگلی رفت و آجر و سنگ آمد…
از همان وقتی که ایوان شد بالکن
خانه شد لانه
دل شد گل
و کم کم
انسان شد صرفاً موجودی برای رفع نیاز های خود
اما تو تغییر نکن !
تو باش و نشان بده آدمیت هنوز نفس میکشد ...
هنوز هست کسی که دل ، بهانه ی خوب بودنش را بگیرد ، هر از چند گاهی...
طوری بخند...
که حتی تقدیر شکستش را بپذیرد،
طوری عشق بورز ...
که حتی تنفر راهش را بگیرد وبرود،
وطوری خوب زندگی کن ...
که حتی مرگ از تماشای زندگیت سیر نشود!
این زندگی نیست که میگذرد،ما هستیم که میگذریم.
پس با هر طلوع وغروب لبخند بزن،مهربان باش ومحبت کن...
می پسـندم پاییـز را
که معافـم می کنـد
از پنـهان کردن
دردی که در صـدایم می پیچـد ُ
اشکی که در نگاهـم می چرخـد
آخر همه گمان می کنند
سـرما خورده ام . . . !
در تمام عمر
یک بار خواستم دلتنگ اش نباشم
اول که هوا گرفته شد
بعد باد آمد
باران که بارید
من هم گریه کردم...
"حسین رمضانى"
گاهی چنان در بازی دلم درمی مانم که نپرس
گاهی دلم آشوب می شود عجییییب
آنقدر پر از احساسات غریب و قریب می شود که خسته می شوم.
به عجز می رسم.
به امید فردا .هایی خوب..
سلام
منم زیاد حوصله ندارم
عزیزیمی
اون عکس بالایی که تو پروفایل گذاشتی کیه ؟
سلام عزیز
ببخشی که یه کم کم پیدا شدم باور کن سیستمم مشکل سخت افزاری داره الان هم از سیستم کافی نت استفاده میکنم به فیس بوک هم سری بزن و از پستهای جالبت بذار
سپاس
خیس دلتنگی شدم در زیر بارانی که نیست
هم قدم با تو گذر از آن خیابانی که نیست
چیده ام گل دسته دسته تا کنم تقدیم تو
یاسمن٬ سوسن ٬اقاقی ٬ از گلستانی که نیست
بارها با خاطراتت قهوه نوشیدم چه تلخ
درخیالاتم همیشه کنج ایوانی که نیست
ریشه ی خشک درختی بی ثمر اینجا شدم
مانده ام اما هنوز بر عهد و پیمانی که نیست
خاطراتت میدهد این خاطراتم را عذاب
این جهانم چون قفس در بند زندانی که نیست
زخم کهنه می دهد گاهی نوازش بر دلم
زخمهای کهنه ی من را درمانی که نیست
شعر هایم زخمی و من شاعری دلسوخته
میزنم بر زخم نمک از آن نمکدانی که نیست
میشوم سنگ صبور و مینویسم درد دل
بخت بد بین درشبم جز غم سخنرانی که نیست
" جواد الماسی "
تو مهربان باش…
بگذار بگویند ساده است…
فراموشکار است…
زود میبخشد…
سالهاست دیگر کسی در این سرزمین ساده نیست...
از همان وقتی که دیوار کاهگلی رفت و آجر و سنگ آمد…
از همان وقتی که ایوان شد بالکن
خانه شد لانه
دل شد گل
و کم کم
انسان شد صرفاً موجودی برای رفع نیاز های خود
اما تو تغییر نکن !
تو باش و نشان بده آدمیت هنوز نفس میکشد ...
هنوز هست کسی که دل ، بهانه ی خوب بودنش را بگیرد ، هر از چند گاهی...
لااقل تو تغییر نکن ... مهربان باش
آپمممممممم نرجس بانوووووووو
همچـون قـطاری کــه دودش بــرمـی گـــردد ؛
مـــن مـی رفتـــم ،
دلـــم بـــرمــی گشت ...
چــه دمــدمــی مـزاج شـده احـساســم
گـــاهـی آرام
گـــاهـی بــارانـی
چه بـی ثـبـاتــم بـی تــــــو ...
عشق برای من ،
شبیه انرژی هسته ای شده است !
با تمام دردسرهایش
لازم است ...
سلام مرسی از لینک
آپمممم نرجس بانوووووووو
عصـای دست ِ من عشـق است ،عقل ِ سنگـــدل بگذار
کـه ایـن دیـوانــه تنهــا تکیــه گاهـش را نــگه دارد ...!
گیرم این دفعـــه که برگشت، بمانــــد...نرود!
گیرم از رفتنِ یکبــــاره پشیمان باشد
فرض کن حسرتِ پاییز، تو را درک کند
روز برگشتــــــنِ او، اولِ آبــــــان باشد!
دلــم خـیـلــی بــیــشــتــر از حـجـمــش پـــُر اســت ؛
پــُـر از جــایِ خــالـیِ تـــو
پــُـر از دلــتــنـگی بـرای نگــاهِ تـــو
پــُـر از خــاطـراتِ قــدم زدن
در کـوچــه پــس کــوچـه هـــای شــهـر بـا تــو
پــُـر از حــس پــرواز
پــُـر از تــو . . .
گاهی فقط بوی یک عطر خاص
شنیدن صداش
شنیدن یک آهنگ خاص
یک تشابه اسم
برای چند لحظه........
باعث میشه دقیقا احساس کنی......
که قلبت میخواد از تو سینت کنده بشه.....
و مرگ مُردن نیست و مرگ تنها نفس نکشیدن نیست
من مردگان بیشماری را دیده ام که راه میرفتند ، حرف میزدند ، سیگار میکشیدند !!!
عصـای دست ِ من عشـق است ،عقل ِ سنگـــدل بگذار
کـه ایـن دیـوانــه تنهــا تکیــه گاهـش را نــگه دارد ...!
کلمات حسودند
هر بار که می خواهم به تو نزدیک شوم
جلوتر از من می دوند
روی کاغذ
و شعر من
زودتر از من ،
در آغوش می گیرد
تو را ...
یادت باشد
من اینجا کنار همین رویاهای زودگذر
به انتظار آمدن تو
خط های سفید جاده را می شمارم
آسمان را زیر و رو می کنم
از سر خشم
ستاره های لوسی را که مدام چشمک می زنند
در سطل می ریزم
ماه خود را پیدا نمی کنم
تو کجایی؟
طوری بخند...
که حتی تقدیر شکستش را بپذیرد،
طوری عشق بورز ...
که حتی تنفر راهش را بگیرد وبرود،
وطوری خوب زندگی کن ...
که حتی مرگ از تماشای زندگیت سیر نشود!
این زندگی نیست که میگذرد،ما هستیم که میگذریم.
پس با هر طلوع وغروب لبخند بزن،مهربان باش ومحبت کن...
پرندگان پشت بام را دوست دارم
دانههایی را که هر روز برایشان میریزم
در میان آنها
یک پرندهی بیمعرفت هست
که میدانم روزی به آسمان خواهد رفت
و برنمی گردد.
من او را بیشتر دوست دارم...
پیدا کردن یکصد دوست معجزه نیست !!
معجزه ،
پیدا کردن تنها یک دوست است که در کنار شما بایستد ...
حتی ،
زمانی که صدها نفر علیه شما هستند ..!؟
آسمان چشمانم
جای توست
بلند پرواز لحظه های آبیم ...
"سیده لاله رحیم زاده
ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺩﻧﯿﺎ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ ،
ﺍﯼ ﻫﯿﭻ ، ﺑﺮﺍﯼ ﻫﯿﭻ ﺑﺮ ﻫﯿﭻ ﻣﭙﯿﭻ .
ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﭼﻪ ﻣﺎﻧﺪ ﺑﺎﻗﯽ ؟
ﻣﻬﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎﻗﯽ ﻫﻤﻪ ﻫﯿﭻ ...
" مولانا "
یک نگاهت به من آموخت
که در حرف زدن ،
چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند !
می پسـندم پاییـز را
که معافـم می کنـد
از پنـهان کردن
دردی که در صـدایم می پیچـد ُ
اشکی که در نگاهـم می چرخـد
آخر همه گمان می کنند
سـرما خورده ام . . . !
سلام
قشنگ بود
منم از این بغلا میخام :)
ممنون... هل میخوای؟کسی پیدامیشه من هل بده میام هلت میدم