دختری از سرزمین الامتو

دنیا سوت پایان رابزن ،صداقت من حریف دروغ این زمانه نمیشود

دختری از سرزمین الامتو

دنیا سوت پایان رابزن ،صداقت من حریف دروغ این زمانه نمیشود

زن...قضاوت ...

زن ها مثل گوشی موبایلند


یک روز با باتری پر



به زندگی شما می آیند.


رنگی و شاداب برایتان حرف می زنند



طنازی می کنند



هرکجا هر احتیاجی داشته باشید


به میزان توانایی شان



برایتان کم نمی گذارند


و تا آخرین نفس ها



همه جوره کنارتان هستند.


این زن همیشه مقاوم


از یک جایی به بعد با رفتار



و نهایتا با کلام



آلارم می دهد که



به اندازه ی قبل انرژی ندارم.
می بینی که به شادابی قبل نیست


و رنگ هایش کمرنگ شده.



با این حال باز هم



در لحظات مهم کنارت است.



هی این کلافگی ها و بی رنگی هایش



به تو هشدار می دهد که



شارژش در حال تمام شدن است



و تو هی باور نمی کنی.



بالاخره یک شب می خوابی



و صبح روز بعد می بینی



زن همیشه شاداب  زند گی ات ات




ساکت و خاموش شده.





زن ها مثل گوشی موبایلند.



باید آن ها را با یک دوستت دارم



یک دلم برایت تنگ شده


یک میخواهم همیشه کنارت باشم



یک امروز زیباتر شده ای



یک بوسه، یک آغوش


و یک محبتِ مداوم شارژ کرد.



حتی پیش از آن که



شارژشان به مرز هشدار برسد.



یازده درصد…شارژ لطفا

.................................................................................

................................................................................................................................................

نظرات 131 + ارسال نظر
شیطون بلا چهارشنبه 6 اردیبهشت 1396 ساعت 00:05

نرگس این سیریشه باز اومد خو اگه جرءت داری اسم و ادرستو بزار من میگم کلی کشته مرده داری هی بگو نه خخخ...منکه میگم....هست.

واقعاکنجکاوم کیه داره میره رواعصابم ها. نمیخوام صدسال کشته مرده بی خیال بزاانقدکامنت بده. ولی فضولیم گل کرده کیه دیگه جوابش نمیدم فقط تایید میزنم به یکی میگم ببینم چی میشه پلیس هههه. بعضی هاهم خودشون میگیرن یه لحظه کارش داشتم ایش

[ بدون نام ] سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 23:57

واشماکی هستی ها؟ چرااسم وادرس نمینویسین؟

شیطون بلا سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 23:48

غلط کردم منتظر بودم..مشکوکم نیستما میام میکشمت همینجوری میگم دوس ندارم وبشو همین وبه تو برا هف پشتم بسته دیگه وبه اضافی نمیخام..عشق و عاشقیم نیس واسم حرف درنیار میکشمت..امروز چطور بود خوش گذشت

ای نامرد چه طرز حرف زدن باخواهربزرگ تره بی ادب من میکشمت. مشکوکی دیگه. ..هههههه بله عشق کجابود عشق وجود نداره گلی میشه اسم اینوتووب من دیگه ننویسی اسمش میاد میخوام بالا بیارم عشق. زرشک.. امروز اره خوب بود خداروشکر عزیزم توچی

شیطون بلا سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 23:38

اره خوبم مرسی.ب درک ک اومده.اره واقعا وقتی قالب و دیدم کلی غافلگیر شدم امروز واسمون اعصاب نداشت هی میومد نمیشد.همه جای وبت خوشمل شده

چرابه درک هامشکوک ای کلک راستش بگو چراتوکه منتظربودی بیاد.

شیطون بلا سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 23:14

سلوم علیکم خوفی خوشی چطول مطولی بابا امروز عجب روز سختی بود راستی قالب جدید مبارک خیییییلیییییی نایسه عالیه اصن ادم روحیش وامیشه افرین ب سلیقت.کلی دلم برات تنگولیده بود

به به خانوم گل خوبی؟ خوش اومدی ازبعدازظهرصدبارتووب هی میرفتم می اومدم منتظرت بودم خانومی .قربونت فدات خودم خیلی این قالب رودوس دارم مخصوصادختره... قربون دلت. راستی اقا امیراومده ها اگه میخوای بری بهش سربزنی یه لحظه رفتم وبش دیدم اومده. .گفتم بهت بگم

مهزیار کاظمی موحد سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 20:08 http://www.mahziarkazemi.ir

ُسلام
ممنون می شوم به من هم سر بزنید
در خدمت شما هستم

شیطون بلا سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 02:08

فدات بشم خاهر جونم ایشلا..فدات شم خابای خوشمل خوشمل ببینی عزیزم شبت پراز با خدابودن بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسس

جونم دیوونه همچنین.. دختر خوب انقد تک زدم همون اندازه تک هم ترکید خوددت برو بیا امتحان کن نشد بازم اس بده تاصب میشینم عوض میکنم .بدبختی اصاحواسم نبود نمیشه بیای اینم بخونه حواس منو

شیطون بلا سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 01:55

اره کاش میشد واسه ی روزم شده باهم میرفتیم بیرون...تو خابت نمیاد منکه داره خابم میگیره،چشامم درد میکنه،میدونم توهم خابت میاد تاحالا چیزی نگفتی عجیبه دیگه دیر دیر میام تا زیاد باهام بحرفی خخ..البته ک میخای ب حرفیم من خابمو میپرونم میفرستم دنبال نخود سیاه...

ای قربون توبرم عزیزم برو بخواب فدات بشم خوابای خوب ببینی توخواب ستاره بچینی .ایشاا.. یه روزی بشه باهم بریم بیرون خانوم پرستار شبت به خیر

شیطون بلا سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 01:42

اره خاهر کوچیک خیلی خوبه اینقد نازه ک نگو کاش میشد عکسشو نشونت میدادم هرچی بگی بلده اینقد خودش و واسه همه لوس میکنه ک نگو...تو ایران ک نمیشه خوند یا سخت میشه باید بری استیج من وتو خخ..ب نظرم نقاشی رو اعصاب خیلی تاثیره میزاره و باعث ارامش میشه...توهم از همه طرفداری کن غیر از من مارو باش باکی میریم سیزده بدر

عه عه نامرد چیکاکردم بریم سیزده به درخوش میگزره.. هههه اره بچه دختر خیلی خوبه اونم شیرین زبون باشه بزرگ که بشه زیاددوسش ندارم.. نقاشی بهم ارامش میده بالزت نقاشی میکنم. بریم خوحالا کی بریم؟

شیطون بلا سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 01:27

منم دوتا دارم یکیش دو سال از خودم کوچیکتر یکیشم سه سالو نیمشه. ولی من عاشقه درس خوندنم.خاهر منم درس نمیخونه تا کلاس هفتم خوند ولی عوضش حافظ کل قران منو اون اسمون تا زمین باهم فرق داریم اون کلن تو جمع دوست و تفریح عاشق کوه و درو دست

اون خوب میکنه ... من انقددلم میخوادابجی کوچیک دوسه ساله داشته باشم .خودم علاقه نداشتم وگرنامعلمامیگفتن این اگه بخونه نابغس هههه نقاشیم خوب بود تومدرسه .عاشق نقاشی ام ولی الان مدتیه نکشیدم

شیطون بلا سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 01:19

میگم هیچی نیس راجبش حرف بزنیم،ادم حوصلش سر میره ی موضوع جالب و جذابم ک پیدا نمیشه..منم کلی بار روشونم تا کنکور چیزی نمونده خستم کلافم همینکه سر درس و کتاب میرم خابم میاد کسل میشم..خاهرات درس نمیخونن؟زیاد از خودت کوچیکترن؟رابطتت باهاشون چجوریه..میدونم خصوصیه میتونی جواب ندی ناراحتم نمیشم

ازمن بزرگ ترن اره صمیمی خوبه .درس کنکور ازدرس خوندن بدم میاد ایشاا. قبول میشی عزیزم پرستارمیشی .توچی توبگو راجبشون

شیطون بلا سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 01:05

ن بخدا ناراحت نشی از سر شوخی گفتم خاهرمن...همونکه توش ی شعر گفتم گفتم ایلام گرد و خاک بود اونو گفتم...کاش ادما پشت گوشیم حالت همو میدیدن.ن بابا چیزیم نیس بیا ببین سرحال و شوخ مخلصتم هستم

عزیزم میگردم یادم نیس باورمیکنی. همیشه خوبباش عزیز نه ناراحت نشدم بابا .ایلام. مهران خاک زیادبوده. اینجابارون بود چاکریم انشرلی .اره واقعا کاش

شیطون بلا سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 00:56

اوههه توهم چ تعبیری کردی چ میدونم شاید شمایید اینقد عاشق کشته دارید.راستی ی کامنتمو تایید نکردی کوشش؟مشکل داش؟

اک تیکه میپرونی نامرد نمیخوام صدسال سیاه ..کدومشون ؟من همه روتایید کردم توامشب یه جوری هستی ها نگی نگفتی درسته خودم حوصله ندارم ولی میفهمم حواسم هس توهم عین همیشه نیستی

شیطون بلا سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 00:46

ی دیوونه.اخه حداقل سلام علیکی میکرد روانی.ببین باز کامنت نداده.؟ولش بابا.

نه نداده. بی خیال بابا خودمون خیلی عاقلیم هههه ادم دیوونه دورش هم دیوونه میپلکه .چی بگم میخواست ناشناس باشه حتما همین سکوتش کلی حرف بوده شاید

پسر کاشانی سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 00:37 http://vahid-tanha1370.blogfa.com

نه کسی
منتظـــر است،
نه کسی چشـــم به راه…
نه خیال گذر از کوچه ی ما دارد ماه!
بین عاشق شدن و مرگ
مگر فرقی هست؟
وقتی از عشـــق نصیبی نبری
غیـــر از آه...

شیطون بلا سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 00:36

این کیه کامنت داده؟اسم نداره

والا نمیدونم منم تعجب کردم گفتم بله داشتم شاخ درمیاوردم کیه ینی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 00:31

بله؟

شیطون بلا سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1396 ساعت 00:10

ن منکه حوصله حرف زدن ندارم دروغ چرا.بود و نبود ادما خیلی وخته تو زندگیم تاثیر ندارن.ن بابا من نمیام شانس نداریم دیدی زد تو برجکم نابودم کرد من سایمم ازم فرار میکنه چ برسه همشهریم...امروز کلن اینجا بارون بود

فکرت منفیه گلی. بی خیال خودم حالم خوب نیس هرچی میگم توکه گوش نمیدی دختر چه فایده هی بگم. .اینجابارون ورعدوبرق شدید بود خیلی

شیطون بلا دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 ساعت 23:54

نه خوبم.دلت واسه مادربزرگت تنگ بود.برعکس تو من زیاد باهاش حرف نمیزنم خیلی پیره رابطه مم باهاش زیاد صمیمی نیس درحد ی سلام علیک و خابیدن و درس خوندن.دروغ چرا روزی دوکلمه هم نمیحرفیم کلن ی اب یا غذا بش میدم همین.خوبه خرگوشت و داری

نه گلی ربطی به سن نداره اسمش روشه مامان بزرگ میخوای 20سالش باشه دیوونه اگه خدایی نکرده نباشه پشیمون میشی بامامان بزرگ حرف زدن خوبه دردودل اشتبامیکنی خله توباکی حرف میزنی اخه ازدست کارای تو. توهم بیاباهم باهاش بادی کنیم یه همشهریش ببینه زوق میکنه

شیطون بلا دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 ساعت 23:41

مرسی عزیزم تو خوبی؟امروزت چجوری گذشت چ خبرا

من اره خوبم.. حالت خوبه تودیشب اعصابت خورد بود بدجورکسل کننده بود دلم برات تنگ شده بود نبودی . دلم گرفته بود تنگ بود همش اهنگ گوش میدادم باخرگوشم بازی میکردم سرم گرم شه

شیطون بلا دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 ساعت 23:16

سلام عزیزم خوبی؟چطوری

سلام عزیزدلم خوبی دلم تنگ بود نامرددیشب یهورفتی خوش اومدی

اشکانـــــــــــــــ..... دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 ساعت 23:05 http://ashkannn99.blogfa.com/

وقتــی دلتــنگ باشــی ....
وقتـــی دلتــنـگ باشـی ،
تــمام آرامــش یــک ســاحل را هــم بـــه تـــــو بدهــند ؛
باز هــم دل تــو بـــارانیــست ،
خیــس تــر از دریــا ،
خــراب تــر از مــوجهــا ...... !

....................................

اشکانـــــــــــــــ..... دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 ساعت 22:05 http://ashkannn99.blogfa.com/

تنــهـــا بـــودن هـــای زیـــاد و طــولانــی ....
مــعتــاد مـــی کـنـــد آدم را ،
حـتـــی اگــــر ،
تـــرک کـــرده بـــاشـــی ،
تــلــــخ تـــرین دارو صـبــــوریـســـت ...... !



......................................................

fereshte دوشنبه 4 اردیبهشت 1396 ساعت 20:55 http://fenapa.blogfa.com

جبرانشان نمیکند ...

غــم هایی هست کهـ هیچ شــآدی

نابودشـان نمیکند ...!

رفتن هایی هست کهـ هیچ آمدنی

جبرانشــان نمیکند ...

"اویــی" هست کهـ تمام زندگــی است ....

کهـ وقتــی نبــآشد ،

تو هم نیستــی ...!

و درست همینجاست که

همه کار میکنــی جز زندگــی

شیطون بلا یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 ساعت 23:33

بابا پس خوش گذشت با کی رفتی بیرون تفریحی یا کاری؟اها اوکی پس وبه،پس بعدا با اس میگی کی بوده،نگیم میکشمت،،ن بابا اعصابم همی جوری خورد هس،امرو ای پسره موتور سوار بود قبلا گفتم با مامیش اومده بود خاستگاری حالا تیپش اصن حالم ازش بهم میخورد ی تیپ ازین پسر مؤدبا زده بود فک کن اونی ک من اون روز دیدم با ایی چ فرقایی ک نداشت باهم ک حرفیدم گفتم همیشه وقتی میرید خاستگاری اول شماره میدید گف ن فقط موردای خاص گفتم تا حالا چندتا مورد خاص پیش اومده گف والا یادم نیس،،اسمش میثم بود اصن کلن رویایی میحرفید منم گفتم قصد ازدواج ندارم و ادامه تحصیل میدم خداییش قیافشم بد نبود ولی خو ب دلم ننشست تفاهمم نداشتیم،اینقد از دست همه عصبی بودم گفتم میمردید قبلا خبر میدادید بعدم زدم لیرون خونه مام بزرگم کلن اونجام فقط ی وختایی ک چیزی بخام میام خونه،زیادم از هم دورنیستن کلا ی دوسه کوچه

نه تفریح نه کارپیش اومد گلی.. خوش به حالت مامان بزرگم فوت شده انقددلم لک زدت براش که نگو .یهودلم هواش کرد الان اشکم درمیاد. چی بگم والا

ღღღoghabღღღ یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 ساعت 23:23 http://oghab-she.blogfa.com/

خودم را جا گذاشتم در تنت
هر چه می روی،می آیی!
هر چه دورتر،نزدیکتر!
و هر چقدر هوا برای نفس کشیدن کمتر...
عاشقانه تر!
خودم را جا گذاشته ام در تنت
که عطر تو را بگیرم و عشق پس بدهم!
که طعمت را بچشم و عاشق شوم!
که ببینمت و در بیداری میان رویا باشم!
خودم را در تنت جا گذاشته ام عشق
آن هم "آگاهانه"...
که این زیباترین اتفاق بود
مثل عاشق شدن...
در یک روز "اردی بهشتی"!

شیطون بلا یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 ساعت 22:52

سلام خوبم بد ویستم خوبه ک خوبه خیلی خوب شوخیدم نت نمیاره بالا مجبورم کم بنویسم عصاب خورد میکنه،،مگه تو وب ک بیاد ببینه ایش؟دیگه چ خبر امروز خوش گذشت

اره تووب هس .امروصب بیدارشدم رفتم بیرون . خوبه خوبی الکی اعصابت خورد نکن سراین فداسرت که دیر میاد عزیز شیطون بلا

شیطون بلا یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 ساعت 22:26

باشه ب من چه اصن مگه فضولم نت خلی دیر بالا میاد،

سلامت کو بی ادب. ناراحت شدی نمیخوام اسمش بگم کی ناراحتم کرده حوصله درگیری دعوا ندارم عزیزم خوبی؟

عنایت یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 ساعت 21:32

تو یه زندگی مشترک هر دو باید همدیگه رو شارژ کنن
...

شیطون بلا یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 ساعت 19:01

شام لیکم خوبین خوشین سلامتین؟به به واسعادتا متن جدید گزاشتین رفتی تو کار قاضی و قضاوت بگو ببینم کی قضاوتت کرده تا قزمیتش کنم،،عکساتم مثه همیشه خوشمل،،اییی بی شارژی چ درد بی درمونیه،،دیگه چ خبر

سلام عزیزم. حالا بخورنوش جونت منم ندارم امروصب زود بیدارشدم سرم درد داره یکی قضاوت کرده ولش کن گلی من فعلا برم ببخش اگه دیرجوابت دادم نبودم الانم برم. هروقت خواستم بیای یه تک میزنم به گوشیت حواست باشه عزیزم...

اشکانـــــــــــــــ..... یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 ساعت 19:00 http://ashkannn99.blogfa.com/

و وفــــــا ....
از جـــایی آغــاز می شــود ،
کـــه تـــو راه دوم داشـــته باشــی،
ولــی مـنتــظر کــسی بــمــانی ؛
کــه شــایــد ،
هــرگــز بـــاز نگـــردد ..... !


..................................

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.