دختری از سرزمین الامتو

دنیا سوت پایان رابزن ،صداقت من حریف دروغ این زمانه نمیشود

دختری از سرزمین الامتو

دنیا سوت پایان رابزن ،صداقت من حریف دروغ این زمانه نمیشود

هیچیم نیس ..ها


نظرات 8 + ارسال نظر
هوشنگ سه‌شنبه 6 بهمن 1394 ساعت 11:36 http://www.haoshing.blogfa.com

سلام
چه فکر قشنگی !!! زندگی لبخند های زیبای کسانیست که دوستشان داریم .عالیه !!
نوشتی : بزار به حال خودم باشم . نکته : خوب نیست اجازه بده دیگران با تو باشند .
املای واژه « بزار » درست نیست باید « بذار » نوشته شود چون همان « بگذار » است که به شکل کوتاه شده « بذار » نوشته می شود .

вᾄʀᾄᾗ دوشنبه 5 بهمن 1394 ساعت 12:07 http://lovestory.lineblog.ir/

سلام من اومدم



































خداحافظ من رفتم کار دارم بوس بوس

خوش هاتی .خل وچل خوبی ؟؟؟؟

لیمو@@1 دوشنبه 5 بهمن 1394 ساعت 10:42 http://lemoo100.rzb.ir/

یک معمای خیلی جالب:
سه تابچه تو خونه بودن
اولی عشق نام داشت
دومی محبت نام داشت
و سومی دوستت دارم بود
یک روز پدرشان عشق و محبت رابه بازار برد
حالا بگو کی خونه مونده؟؟؟؟

نشنیدم بازم بگو؟

واقعاً؟!!!!!

دوست دارم

ملیکا یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 23:56 http://meli12.lineblog.ir/

دلتنـــگــی هـــای زیــاد . . .

خطـــرناکـــ اســتــــــ

آدم را به کمــتــر از حقش قانــع مــی کنــد . . .

ملیکا یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 23:55 http://meli12.lineblog.ir/

سیگار
ســـــــــــر درد
ژلــــوفــن هــای دوست داشتنی
و جــشـن دلــتـنــگــــــی
و ایـــن حـــــال مــنِ بـــی تـــوست . . .!!!

محمد یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 21:10 http://tareqmorvarid.mihanblog.com

این همه ناز و ادا رسم مسلمانی نیست
بیوفا عشوه نکن کار تو انسانی نیست

عشق من رونق بازار هوس می شکند
آخر و عاقبت عشق هوس رانی نیست

«همه با قافیه ی عشق مصیبت دارند
مشکل از سبک عراقی و خراسانی نیست»

واژه هایم همه عریان شده در وصف تو عشق
واژه پردازی در وصف تو عریانی نیست

من که تنها به امید تو غزل می خوانم
بیوفا عشوه نکن کار تو انسانی نیست

دلسوختگان یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 19:47 http://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

شاید، روزی اگر می آمدی ...
لبخند
آن زمزمه ی فراموش شده ی کمرنگ
تصنیف بی آوازه ی آن شوق رفته را آواز می نمود !
شاید ؛
روزی اگر می آمدی جوانه های رحیل
-آن بوسه گاه امید -
در چنگ این بیگانه خاک غریب ،
لب بر نوید شکفتن و رفتن باز می نمود ...

حمید عسکری یکشنبه 4 بهمن 1394 ساعت 14:42 http://sobhbabaran.blogfa.com

هرچه که من
به سوی تو نزدیک تر می ایم
تو ودورتری می ایستی!!
تسبیح بسم ا...در دست را
پاره نکن
به خدا من جن نیستم ...

سلام وممنونم از حضورتون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.