دختری از سرزمین الامتو

دنیا سوت پایان رابزن ،صداقت من حریف دروغ این زمانه نمیشود

دختری از سرزمین الامتو

دنیا سوت پایان رابزن ،صداقت من حریف دروغ این زمانه نمیشود

صبوری.........




نه مرا طاغت غربت ...



       


               نه تو را خاطر قربت ..........





دل نهادم به صبوری .........





                     که جز این چاره ندارم...........

نظرات 4 + ارسال نظر
گیتی رسائی دوشنبه 19 بهمن 1394 ساعت 11:19 http://gitoly.blogfa.com

سلام نرگس جان خواندنن پستهایت بسیار به دلم نشست . ممنونم که به دیدارم میائی

مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جاده ی سه شنبه شب قم شروع شد

آیینه خیره شد به من و من به آینه
آن قدر خیره شد که تبسم شروع شد

خورشید ذره بین به تماشای من گرفت
آنگاه آتش از دل هیزم شروع شد

وقتی نسیم آه من از شیشه ها گذشت
بی تابی مزارع گندم شروع شد

موج عذاب یا شب گرداب؟ هیچ یک
دریا دلش گرفت و تلاطم شروع شد

از فال دست خود چه بگویم که ماجرا
از ربنای رکعت دوم شروع شد

در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار
تا گفتم السلام علیکم... شروع شد

ممنون گیتی خانوم شما لطف داری

پسر کاشانی شنبه 17 بهمن 1394 ساعت 16:12 http://vahid-tanha1370.blogfa.com

دعا می کنم دائماٌ،
خدا کمکم کن خواهشاٌ،

رویام بزرگه،
گفت: برا رسیدن بهش دو راه جلوته،

پاشو برنامه کارتا بچین،
یا بخوابو خوابشو ببین...

«بزرگ(جلد دوم): بیتاب»

پسر کاشانی شنبه 17 بهمن 1394 ساعت 16:11 http://vahid-tanha1370.blogfa.com

زندگی میکنم ...
حتی اگر بهترین هایم را از دست بدهم!!!
چون این زندگی کردن است که بهترین های دیگر را برایم میسازد
بگذار هر چه از دست میرود برود؛
من آن را میخواهم که به التماس آلوده نباشد،
حتی زندگی را ...

ارنستو چگوارا

سلام

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.