دختری از سرزمین الامتو

دنیا سوت پایان رابزن ،صداقت من حریف دروغ این زمانه نمیشود

دختری از سرزمین الامتو

دنیا سوت پایان رابزن ،صداقت من حریف دروغ این زمانه نمیشود

راستی راستی

روزی دیدم  که در چشمانم غرق شده ای .


ندانسته غرق  در چشمانت شدم ..


گفتی که زعشق داری ..


گفتم ز عشق که داری ؟؟


گفتی ز بی خبر دار عشقم ..


گفتم ز خبر دار کن  عشقت ..


گفتی ز خجل داری از وی..


گفتم ز خجل مکن  از وی..


 گفتی ز روی گردان شو د از من...


گفتم چه دانی شاید  عشق دارد بر تو ..


گفتی میخواهم اوی را..


گفتم بگوی به او..


گفتی پس میخواهمت تو را ..


گفتم میدانستم میگویی روزی...


گفتی مگر تو  میدانستی..


گفتم اری چشمانت گفته بودن..


گفتی دوستت دارم ..


گفتم دوستت دارم..


گفتی به راستی ؟؟؟؟


گفتم به راستی راستی..

نظرات 3 + ارسال نظر
mehdi شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 11:25 http://garson.loxblog.com

پستت خوندنش یکم سخت بود..اما از خوندن پستای عطی اسونتره!!!

رفاقت با کدام آیینه داری؟!
که این سان سینه ای بی کینه داری؟
تمام روشنی هایم نثارت؛
که راز صبح را در سینه داری!

افسانه جمعه 23 بهمن 1394 ساعت 20:01 http://tarikirushan.mihanblog.com

"یک"ی بود ... که همه چیز و همه کس بود!
"یکی" بود ... که همه کس بود!
"یکی" بود ... که "یکی" نبود!
"یکی" بود ... "یکی" نبود!
غیر از خدای مهربون ... هیچ کس نبود ...
از کودکی ها مادرها هر شب به گوشمان خوانده اند که جز خدا سَرت را به جایی گرم نکن که نیست ... دیگری نیست ... گشتیم و نبود ... تو نگرد ... همه اوست و همه دست اوست... اما وقتی بزرگتر شدیم ، حرص و آز و آرزو هایمان را هم با خودمان بزرگ کردیم ... آنقدر بزرگ که در میانشان گم شدیم ... حتی خودمان را گم کردیم ... "خود" ِ خودمان را گم کردیم ... چنان غرق شدیم که تا وقتی چشم از این زندگی نبندیم، نمی فهمیم ... همه این مدت او دیده ما بود و میدید ... گوش ما بود و میشنید ... دست ما بود و انجام میداد ... و اینقدر به ما نزدیک بود و ما از او آنقدر دور! نمیفهمیم که غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود ... همان "یک" ی بودی که همه چیز مان بود ...
اما باز امان از این همه زنجیر که ما را به زمین بسته است ...
زمینی پر از تشویش و اضطراب و دلهره
زمینی پر از ناحق و ظلم و ستم
زمینی پر از دوری از او
زمینی پر از غیر از او
زمینی پر از خالی ...
خدایـَ کم! کمی بال برایم بفرست ... خسته شدم از نبودن آسمانت .....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.