چه فرـقی دارـد ، پُشت مــــیــله ها بــــاشی ؛ یــا در خیــابــــانهای شهر در حـــــال قدم زـدن ، وقتی کــه آرـزـوهایــت ، در حـــــبــــس بــــاشند!!!
ای نا رفیق.. به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم
زیر پایم را زود خالی کردی . سلام پر مهرت را باور کنم.یا پاشیدن زهر نا مردیت را
خنجری از پشت در قلبم فرو رفت پشت سرم را نگاه کردم .. کسی جز تو نبود..
هر خنده ی تو عامل تبخیر برف است
برف آمد و... یک لحظه اما مکث کردی
سردرگمم حالا هوا سرد است یا گرم
ییلاق و قشلاق مرا بر عکس کردی
با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سال ها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانی ام
خوب ترین حادثه می دانمت
خوب ترین حادثه می دانی ام؟
حرف بزن! ابر مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی ام
حرف بزن، حرف بزن، سال هاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام
ها به کجا میکشی ام خوب من ؟
ها نکشانی به پشیمانی ام
"محمدعلی بهمنی"
خسته ام! نه اینکه کوه کنده باشم نه …! دل کنــــــــده ام!
چه فرـقی دارـد ، پُشت مــــیــله ها بــــاشی ؛ یــا در خیــابــــانهای شهر در حـــــال قدم زـدن ، وقتی کــه آرـزـوهایــت ، در حـــــبــــس بــــاشند!!!
ای نا رفیق.. به کدامین گناه ناکرده.. تازیانه می زنی بر اعتمادم
زیر پایم را زود خالی کردی . سلام پر مهرت را باور کنم.یا پاشیدن زهر نا مردیت را
خنجری از پشت در قلبم فرو رفت پشت سرم را نگاه کردم .. کسی جز تو نبود..
چه پیشنهادی
میگم