اسامی جن ها:بخون ببین بلدی؟ مازر کمطم .قصوره. طیکن... قبلیه جن ها:بنی قماقم .بنی دهمان .بنی القیعان...به هنگام خواندن اسمهایشان صدایتان را میشنوند و فورا به سراغتان می آیند.لحظات خوشی را برایتان آرزومندم.اجرکم من السارا راسو
بیستون بود و تمنای دو دوست.
آزمون بود و تماشای دو عشق.
در زمانی که زعشق ،
ناله میزد " شیرین" ،
تیشه میزد "فرهاد"!
نه توان گفت به جانبازی فرهاد: افسوس،
نه توان کرد ز بی جانی "شیرین" فریاد.
کار "شیرین" به جهان عشق برانگیختن است!
کار فرهاد برآوردن میل دل دوست
خواه با شاه درافتادن و گستاخ شدن
خواه با کوه در آویختن است.
رمز شیرینی این قصه کجاست؟
که نه تنها شیرین،
بینهایت زیباست
آنکه آموخت به ما درس محبت میخواست
جان چراغان کنی از عشق کسی
به امیدش ببری رنج بسی
به وصالش برسی یا نرسی
سینه بی عشق مباد یک نفسی...
انسان 2 نوع معلم دارد ، آموزگار و روزگار
هرچه با شیرینی از اولی نیاموزی ،
دومی با تلخی به تو می آموزد ...
انسانها ؛ در دو صورت چهره واقعی خودشان را نشان میدهند :
اول ، بدانند کامل به خواسته هایشان رسیده اند
دوم اینکه بدانند هرگز به خواسته هایشان نمی رسند . . .
دو چیز شما را تعریف میکند :
بردباری تان ، وقتی هیچ چیز ندارید
و نحوه رفتارتان ، وقتی همه چیز دارید . . .
تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی ؛
یکی دیروز و یکی فردا .
دو شخـص به تـو می آمـوزد :
یکی آمـوزگـار ، یکی روزگـار
اولی به قیمت جـانش ، دومی به قیمت جـانت
آدما دو جور زندگی میکنن :
یا غرور شونو زیر پاشون میذارن و با انسانها زندگی میکنن ،
یا انسانهارو زیر پاشون میذارن و با غرورشون زندگی میکنن
رابطه ها در دو حالت قشنگ میشن :
اول پـیـدا کـردن شـبـاهت ها
دوم احترام گذاشتن به تفاوتها ...
اسامی جن ها:بخون ببین بلدی؟ مازر کمطم .قصوره. طیکن... قبلیه جن ها:بنی قماقم .بنی دهمان .بنی القیعان...به هنگام خواندن اسمهایشان صدایتان را میشنوند و فورا به سراغتان می آیند.لحظات خوشی را برایتان آرزومندم.اجرکم من السارا راسو
پنج ثانیه چشماتو ببند..بستی؟؟؟تاریکی رو دیدی؟؟؟؟دنیای همتون بی من همینه☺️☺️☺️☺️☺️---------------------------------------------------بچه ها دیوار مهربونی محلتون شال سرخابی نداره؟؟... ..محل خودمون کیف و کفششو پیدا کردم ...محله دوستم اینا مانتوشو ...بیزحمت همکاری کنید ۵شنبه مهمونی دعوتم..بوس بوس
بیستون بود و تمنای دو دوست.
آزمون بود و تماشای دو عشق.
در زمانی که زعشق ،
ناله میزد " شیرین" ،
تیشه میزد "فرهاد"!
نه توان گفت به جانبازی فرهاد: افسوس،
نه توان کرد ز بی جانی "شیرین" فریاد.
کار "شیرین" به جهان عشق برانگیختن است!
کار فرهاد برآوردن میل دل دوست
خواه با شاه درافتادن و گستاخ شدن
خواه با کوه در آویختن است.
رمز شیرینی این قصه کجاست؟
که نه تنها شیرین،
بینهایت زیباست
آنکه آموخت به ما درس محبت میخواست
جان چراغان کنی از عشق کسی
به امیدش ببری رنج بسی
به وصالش برسی یا نرسی
سینه بی عشق مباد یک نفسی...
فریدون مشیری
آرزویی بکن ...
گوش های خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از معجزه ...
آرزویی بکن ...
شاید کوچکترین معجزه اش بزرگترین آرزوی تو باشد !
انسان 2 نوع معلم دارد ، آموزگار و روزگار
هرچه با شیرینی از اولی نیاموزی ،
دومی با تلخی به تو می آموزد ...
انسانها ؛ در دو صورت چهره واقعی خودشان را نشان میدهند :
اول ، بدانند کامل به خواسته هایشان رسیده اند
دوم اینکه بدانند هرگز به خواسته هایشان نمی رسند . . .
دو چیز شما را تعریف میکند :
بردباری تان ، وقتی هیچ چیز ندارید
و نحوه رفتارتان ، وقتی همه چیز دارید . . .
تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی ؛
یکی دیروز و یکی فردا .
دو شخـص به تـو می آمـوزد :
یکی آمـوزگـار ، یکی روزگـار
اولی به قیمت جـانش ، دومی به قیمت جـانت
آدما دو جور زندگی میکنن :
یا غرور شونو زیر پاشون میذارن و با انسانها زندگی میکنن ،
یا انسانهارو زیر پاشون میذارن و با غرورشون زندگی میکنن
رابطه ها در دو حالت قشنگ میشن :
اول پـیـدا کـردن شـبـاهت ها
دوم احترام گذاشتن به تفاوتها ...
سلام آپم بدو بیا فقط مواظب باش پات لیز نخوره به کله بیایی تو وبم
زرشک زهی خیال باطل .من؟؟با کله؟؟؟؟؟؟؟وب تو /؟؟؟؟
اما تو دوست . . .
همچون آهن آبدیده ازین ورطه بیرون بیا . . .
همیشه سردترین و تاریکترین لحظه ها . . .
درست قبل از سپیده دم است . . !؟
غصه هایت را با قاف بنویس
آنها هم برای خود
قصه ای هستند...
بـاعـشقت کـه قـدم مـیـزنی بـا آرامـش قـدم بـردار
عـجله ات بـرای چـیـست
تـمام دنـیا ایـنجاست در دسـت های تـو . . . ..
” سکوت “
خطرناکتر از حرفهای نیشدار است
کسی که سکوت میکند ،
روزی
” سرنوشت “
حرفهایش را به شما خواهد گفت .............