هی دنیا ..
من مغرورم
مرا که میبینی این نیستم
من هر روز چند ساعتی پشت به تو مینشینم
گریه هایم را میکنم
در دهایم که خالی شد
بر میگردم برای تو میخندم
که هوا برت ندارد شکسته ام
بهترین قسمتش این بود که پرده ها را کشیدم و زنگ در را با پارچههای کهنه پوشاندم تلفن را توی یخچال گذاشتم و سه روز تمام در تخت خواب ماندم و بهتر از همه این بود که کسی اصلا دلش برایم تنگ نشد!
بهترین قسمتش این بود
که پرده ها را کشیدم
و زنگ در را با پارچههای کهنه پوشاندم
تلفن را توی یخچال گذاشتم
و سه روز تمام
در تخت خواب ماندم
و بهتر از همه این بود
که کسی اصلا
دلش برایم تنگ نشد!