دختری از سرزمین الامتو

دنیا سوت پایان رابزن ،صداقت من حریف دروغ این زمانه نمیشود

دختری از سرزمین الامتو

دنیا سوت پایان رابزن ،صداقت من حریف دروغ این زمانه نمیشود

جهان..

خوشا به حال دل من که


دوستت دارد


جهان وهر چه در اوهست


زیر پای من است


 

نظرات 15 + ارسال نظر
Nafas سه‌شنبه 24 فروردین 1395 ساعت 19:41 http://ghalb1394.mihanblog.com/

"هرکس که ساختن زندان انفرادی به کله اش زده آدم جالبی بوده
و خوب می دانسته چطور با آدم ها بازی کند
یعنی درست تر آن است که بگویم
می دانسته آدم بزرگترین دشمن خودش است،
لازم نیست او را بزنند یا زیر شکنجه لَت و پارش کنند
بهترین راه این است که خودش را با خودش تنها بگذارند
تا خودش دخل خودش را بیاورد!"

احمد غلامی

Nafas سه‌شنبه 24 فروردین 1395 ساعت 19:40 http://ghalb1394.mihanblog.com/

از تو مینویسم...
موهایم،تشنه لمس دست های تو...
از من مینویسی..
نم چشمات،بی تاب بوسه های من...
و این خود شعریست...
به وسعت خوشبختی ^ــ*

Nafas سه‌شنبه 24 فروردین 1395 ساعت 19:40 http://ghalb1394.mihanblog.com/

از تو مینویسم...
موهایم،تشنه لمس دست های تو...
از من مینویسی..
نم چشمات،بی تاب بوسه های من...
و این خود شعریست...
به وسعت خوشبختی ^ــ*

Nafas سه‌شنبه 24 فروردین 1395 ساعت 19:24 http://ghalb1394.mihanblog.com/

"گاهی اوقات مجبوریم بپذیریم
بعضی از آدم ها فقط می توانند
در قلبمان بمانند نه در زندگیمان"

سیلویا پلات

Nafas سه‌شنبه 24 فروردین 1395 ساعت 19:24 http://ghalb1394.mihanblog.com/

نبودن تو
فقط نبودن تو نیست
نبودن خیلی چیزهاست
کلاه روی سرمان نمی ایستد
شعر نمی چسبد
پول در جیبمان دوام نمی آورد
نمک از نان رفته
خنکی از آب
ما بی تو فقیر شده ایم!

رسول یونان

Nafas سه‌شنبه 24 فروردین 1395 ساعت 19:23 http://ghalb1394.mihanblog.com/

"از وجود توست که مهربانی
حالت از هم گسسته اش را باز می یابد
و انسان از بازی تیغ و شاهرگهای دوخته به پیرهنش دست می کشد
در آن سایه ساری که دست های توست
در آن آفتابی که
از پشت پلک های تو سرک می کشد"

سیدمحمد مرکبیان

راه امـــیـــن یکشنبه 22 فروردین 1395 ساعت 20:49 http://raheamin.blog.ir/

امامزاده بی بی دولت در جنوب استان بوشهر و در شهرستان دیر و در غرب شهر آبدان و در کنار کوه واقع است.این امامزاده خواهر امامزاده امیر دیوان که جد اعلای سادات منطقه محسوب می شود است و در چند کیلومتری این شهر واقع است.

Love-life-smile یکشنبه 22 فروردین 1395 ساعت 17:58 http://faraz1860.blogpart.ir/

در شهر بودم
دیدم هرکس به دنبال چیزی می دود
یکی به دنبال پول
یکی به دنبال چهره دلکش
یکی به دنبال نان
یکی هم به به دنبال اتوبوس !
اما دریغ که هیچکس
به دنبال خـــــدا نبود !

Love-life-smile یکشنبه 22 فروردین 1395 ساعت 10:28 http://faraz1860.blogpart.ir/

بیا با هم هر روز عشق را زندگی کنیم

یادمان نرود طعم نگاه‌های ترمان..

بیا هر روز که بیدار می‌شویم ..

پنجره دل را بگشاییم

فریاد بزنیم:

ای عشق سلام!!!!

روزت بخیر!!!!

بیا اجازه ندهیم عادت بیاید توی روزگارمان

جا خوش کند و بخندد همچنان به ما

زندگی را تکرار نکنیم

زندگی را زندگی کنیم بی بهانه!!

هر صبح آغاز شویم دوباره عاشق شویم

من عاشق " تـــــــــو " باشم

" تـــــــــو " عاشق من

بیا آبروی عشق باشیم...!!

گیتی رسائی شنبه 21 فروردین 1395 ساعت 22:11 http://gitoly.blogfa.com

ممنونم عزیز دلم لطف کردی . حضورت دلم رو شاد میکنه


دلم ابری ست ، کجایی همه ی شادی من؟!

سر نزد چشم خراب تو به آبادی من

دست و پا بسته ام، انگار اسیرم بی تو

پس رها کن تو مرا - علت آزادی من!-

شادی ام زحمت بسیار ندارد به خدا

شعرهای تو دلیل خوشی عادی من

عشق سخت است و ما هردو نوآموخته ایم

خاطرت جمع و دلت گرم به استادی من

شرم دارم ولی از غیرت می خواهم گفت

رخ بپوشان ز جهان تا شب دامادی من

Love-life-smile شنبه 21 فروردین 1395 ساعت 22:07 http://faraz1860.blogpart.ir/

زندگانی گر مرا عمری هرسان کرد و رفت
مشکل ما را بمردن خوب آسان کرد و رفت
جغد غم هم در دل ناشاد ما ساکن نشد
آمد و این بوم را یکباره ویران کرد و رفت
جانشین جم نشد اهریمن از جادوگری
چند روزی تکیه بر تخت سلیمان کرد و رفت
پیش مردم آشکارا چون مرا دیوانه ساخت
روی خود را آن پری از دیده پنهان کرد و رفت
وانکرد از کار دل چون ع‍‍‍قده باد مشکبوی
گردشی در چین آن زلف پریشان کرد و رفت
پیش از اینها در مسلمانی خدائی داشتم
بت پرستم آن نگار نامسلمان کرد و رفت
با رمیدنهای وحشی آمد آن رعنا غزال
فرخی را با غزل سازی غزلخوان کرد و رفت

" فرخی یزدی "

۩۩♥♥۩۩ حـتـما بـیا و بـبــیـن و بخــنـد و نـظـر بـده ♥ بـدو بـیا ســاوه جـوک ♥ ۩۩♥♥۩۩
۩۩♥♥۩۩ خنده دارترین جوک ها،عکـس ها و اس ام ها ♥ بدو بیا سـاوه جوک♥ ۩۩♥♥۩۩

امروز تو خیابون یه پسره بهم نخ داد ...
منم سریع اوردمش خونه ...
.
.
باهاش خشتک شلوارمو دوختم :|

وااااااااااای بر منحرفان ...
وااااااای بر ناپاکان ...
بدانید و اگاه باشید که قیامت نزدیک است .
.
.
دیگه چرا اومدی پایین؟؟؟
تموم شد دیگه ...
شلوارمو دوختم مامانم انداخت تو لباسشویی...
:|
دیگه نیا پایین
.
.
جواب منحرفان خاموشیست :|

۩۩♥♥۩۩ WWW.SAVEHJOOK.MIHANBLOG.COM ♥بدو بـیـا ســاوه جـــوک ♥ ۩۩♥♥۩۩

پانی شنبه 21 فروردین 1395 ساعت 21:08

نرگسی جون من نفهمیدم چی گفتی
مگه من گفتم این اقاهه مهرشاده بجام کامنت نوشتن
من نبودم بخدا

باشه عزیزم قهمیدم فک کردم توعی

تنها شنبه 21 فروردین 1395 ساعت 19:11 http://sourati.blogfa.com/#

خوشبحالش

او استکان چایی خود را نخورد و رفت

بغض مرا به دست غزل ها سپرد و رفت


گفتم نرو ! بمان ! قسم ات می دهم ، ولی

تنها به روی حرف خودش پا فشرد و رفت


گفتم که صد شمار بمان تا ببینم ات

یک خنده کرد و تا عدد دَه شمرد و رفت


گفتم که بی تو هیچم و او گفت بی ، نه ، با !

در بیت آخرین غزلم ، دست برد و رفت


یعنی به قدر چای هم ارزش... ؟ نه بی خیال

او استکان چایی خود را نخورد و رفت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.