من نیز چو خورشید
دلم زنده به عشق است
راه دل خود را نتوانم
که نپویم .
هر صبح در آیینهی جادویی خورشید
چون مینگرم
او همه من من همه اویم
.
گاهی رفتن برخی ادمها در زندگیمان جارا برای امدن ادمهای بهتر باز میکند
اری حرفتان متین است
سلام
عشق بازی کار فرهاد است و بس/دل ب شیرین داد و دیگر هیچکس/مهر امروزی فریبی بیش نیست/مانده ام حیران که اصل عشق چیست/
رامی افتم تاامروز پیدایت کنمبگوازسرکدام شاخهتو شکوفه زده ای؟
سکوت گورستان را میشنوی...؟...دنیا ارزش دلشکستن را ندارد می رسد روزی که در دسترس نیستیم. خاک انتن نمیدهد ک نمیدهد...!!
چقدزیباست همدم مردگان شدن نه دلی رامیشکنند نه غروری رافقط سکوت میکنن وسکوت
گاهی رفتن برخی ادمها در زندگیمان جارا برای امدن ادمهای بهتر باز میکند
اری حرفتان متین است
سلام
عشق بازی کار فرهاد است و بس/دل ب شیرین داد و دیگر هیچکس/مهر امروزی فریبی بیش نیست/مانده ام حیران که اصل عشق چیست/
رامی افتم تاامروز
پیدایت کنم
بگوازسرکدام شاخه
تو شکوفه زده ای؟
سکوت گورستان را میشنوی...؟...دنیا ارزش دلشکستن را ندارد می رسد روزی که در دسترس نیستیم. خاک انتن نمیدهد ک نمیدهد...!!
چقدزیباست همدم مردگان شدن
نه دلی رامیشکنند
نه غروری را
فقط سکوت میکنن وسکوت